به‌ هر‌ حال

عجب حلوای قندی تو, امیر بی‌گزندی تو !

يكشنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۰۰ ب.ظ

دوستان به خبری که هم اکنون به دستمون رسید توجه کنید. بعد از یک سال و هشت ماه -از شونزده مهر نود و سه تا امروز- بالاخره انتظارها به پایان رسید و صدای پای چنگیزی که بعداً با تغییر موضعی 180 درجه به امیر بی‌گزند تبدیل شد داره به گوش میرسه. به گوش میرسه که چه عرض کنم. خودشم از دور پیداست. تا فردا میرسه! 

ایشالا مثل آلبوم قبل رکوردها رو ظرف کمتر از بیست و چهار ساعت جابجا میکنه و لوح زرین دیگه‌ای میشه در کارنامه‌ی محسن چاوشی و مخاطباش :D 

در آخرم خدمتتون عرض کنم که بیاین دزد نباشیم و اورجینال بخریم. همونطور که پدر مادرای ما یا خودمون در ازای کاری که میکنیم پول در میاریم، کار و منبع درآمد یه خواننده هم همینه. هیچ ربطی هم نداره که طرف کنسرت میذاره و پولش از پارو بالا میره یا نه. باید در ازای استفاده‌ای که از زحماتش میکنیم هزینه‌شو پرداخت کنیم. سایت بیپ‌تونز هم پیش‌فروش گذاشته و تا فردا که آلبوم منتشر بشه میتونین با قیمت کمتر پیش‌خریدش کنین. 

همین دیگه. امیدوارم خاطره‌های خوبی ساخته بشه باهاش برای همه‌مون ..

[خرید آلبوم از BeepTunes]

Amire Bi Gazand

  چون اصولاً آلبومای محسن چاوشی قبل از انتشار تبلیغات خاصی ندارن، اگه تو شبکه‌هایی که هستین انتشار آلبومش رو اطلاع رسانی کنین خیلی خوب میشه. درباره‌ی آلبوم هم هرجا هستین میتونین با هشتگ AmireBiGazand# صحبت کنین تا بازخوردا مشخص‌تر باشن.

۴ ۰
سُر. واو. شین
۹۵/۳/۱۶
۲۵ دیدگاه
| اشتراک‌گذاری: به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم

هفده‌ترین روز سال!

سه شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۵، ۱۱:۵۹ ب.ظ

هفدهم فروردین: سروش روز

هنگام جشن «سروشگان» یا جشن «هفده‌روز» در ستایش «سْـرَئوشَـه/ سروش»، ایزد پیام‌آور خداوند و نگاهبان «بیداری»؛ روز گرامیداشت «خروس» و به ویژه خروس سپید که از گرامی‌ترین جانوران در نزد ایرانیان بشمار می‌رفته و به سبب بانگ بامدادی، نماد سروش دانسته می‌شده است.

بله همینطور که ویکیپدیا میگه امروز 17 فروردین‌ماه مصادف با جشن تاریخی سروشگان بود. سروش هم درجریان باشید که یکی از ایزدهای قدیم بوده که نیایش رو به مردم یاد داده و صبح به صبح ملتو بیدار میکرده که پروردگار رو یاد کنن. که خب بنده به عنوان یک سروش اصیل و باستانی هر شباهتی با این ایزد گرامی داشته باشم قطعاً سحرخیزی جزء اونا نیست!

کلاً یکم درباره‌ش سرچ کنین میبینین ایران باستان جای خیلی جالبی بوده. یه سری ویژگی‌ها داشته که حتی اگرم هیچ سودی نداشتن ولی یه دلخوشی قشنگی به مردم میدادن. مثلاً همین که هر روز از ماه یه اسم داشته و جشن‌های مختلفی تو روزای مختلف برای مسائل مختلف داشتن. ممکنه بگین عیش و نوش بیخود و وقت تلف کردن بودن ولی خب هرچی که بوده ملت انقد وقت برای کارای دیگه‌شون میذاشتن که بزرگترین امپراتوری جهان ساخته بشه، وگرنه خب نمیشد! 

در همین راستا لازمه ذکر کنم که اون زمانا مثلاً روز هفدهم هر ماه به اسم سروش بوده. که هفده فروردین رو به عنوان اولین ماه سال به اسم جشن سروشگان شادی میکردن. و همین میتونه یکی از دلایلی باشه برای ذهن‌های پرسشگر شما عزیزان که چرا انتهای خیابان هفدهم؟ و نه هجدهم! یا نوزدهم! :D 

  یه کلام, محسن چاوشی با خداحافظی تلخ رسالت خودش بر شهرزاد رو تکمیل کرد! ..

  دنبال اولین کتابم برای شروع چالشی که پست قبل گفتم. اولین قدم سخته :D

  همین دگ, خوش باشین! .. 

17Rooz-1395

۵ ۰
سُر. واو. شین
۹۵/۱/۱۷
۱۳ دیدگاه
| اشتراک‌گذاری: به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم

حضور حداکثری و غیره!

پنجشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۵۳ ب.ظ

MetroPanel

  متروی تهران برای من همیشه یه خوبی دیگه بجز حمل و نقل داشته. اونم این بوده که بهم نشون داده که اوج هنر و خلاقت طراح‌های ایرانی کپی پیست نمونه طرح‌های خارجی نیست و میتونن از خودشون هم ایده‌های خیلی خوبی داشته باشن و اجرا کنن. منظورم طرح‌های فرهنگی هست که برای ترویج حجاب و خرید نکردن از دستفروش‌ها و استفاده از مترو و ... روی دیوارها نصب شده. [البته این نقد رو بهش دارم که میتونن بجای اینکه هفتاد درصد طراح‌ها رو به حجاب اختصاص بدن یکم کمترش کنن و بیشتر به مشکلات واقعی جامعه بپردازن. ولی خب!] اما جدای از اونا چند وقت قبل یه تابلو تو واگن‌ها نظرم رو جلب کرد که به نظرم عمداً (یا حالا شاید سهواً!) یه نمونه از تبعیض جنسیتی بود. نکته ظریفی که توی این تصویر هست اینه که اگه هر مورد نوشته رو به یه عکس وصل کنیم یکی از گزینه‌ها جور در نمیاد. سالمندان ← یه آدم با عصای پیری، معلولان ← یه نفر با عصای طبی، افراد ناتوان ← یه زن/مرد بچه‌دار!. مشکل اینجاست که اولاً افراد ناتوان درواقع همون معلولان هستن که قبلاً بهشون اشاره شده. دوماً یه زن باردار یا زن یا مردی که بچه بغلش هست ناتوان محسوب نمیشه‎‎؛ چه بسا از من و شما تواناتر هم باشه!. و سوماً‌ اینکه اصلاً معلوم نیست که یه عده تصمیم گیرنده از اشاره به حضور زنان باردار توی جامعه کراهت دارن و یجورایی حال نمیکنن مستقیم ازشون نام ببرن! اصلاً معلوم نیست!. منتها معلومه که من و شما تا اطلاع ثانوی باید به خانم‌های بچه‌دار بگیم ناتوان. یادتون باشه. [منظور نهاییم اینه که خیلی بهتر و مناسب تر بود اگه بجای این قسمت ناجور، خیلی مستقیم تصویر یه خانم باردار گذاشته میشد.]

Election94

  انتخابات همیشه حواشی جالبی داره. حالا نه فقط انتخابات سیاسی. هرجا قرار باشه یه عده بیان به یه عده‌ی دیگه رای بدن یه حرکاتی برای جلب توجه صورت میگیره که خیلی جالبه. حالا چه رأی‌گیری استیج (که خوشبختانه دنبالش نمیکنم) باشه و اره و اوره و شمسی کوره بخوان با لخت شدن رأی جمع کنن، چه انتخابات شورای مدارس باشه که افراد با پخش کردن شکلات رأی جمع کنن (خودم با همین حربه سال سوم راهنمایی رکورد تعداد آرا تو تاریخ مدرسه‌مون رو شکوندم!) و چه در سطوح بالاتر و انتخابات مجلس. تو بحث انتخابات مجلس یه عده از نامزدها از راه طبیعی وارد میشن و با گفتن دیدگاه‌ها و برنامه‌هاشون افراد هم عقیده رو جمع میکنن که خب باهاشون مشکلی نداریم. البته همین عده هم عملی شدن یا نشدن وعده‌هاشون اصولاً به کسی ربط نداره و مردم فقط در همین حد حق دخالت دارن که بهشون رأی بدن، بیشتر جایز نیست! ولی یه عده هم هستن که اصولاً دیدگاه سیاسی ندارن و هر رو از بر تشحیص نمیدن! یا اگر هم هر رو از بر تشخیص میدن خودشون رو میزنن به تشخیص ندادن. مثلا کسی که بجای تشریح عقاید و برنامه‌هاش فقط به ذکر شعار "نه شرقی نه غربی، فقط آقای برقی" بسنده میکنه تو این دسته جا میگیره. همینجور جناب کاندید دل‌ها که تصویرش رو مشاهده میکنید! 

Khodahafezie Talkh

  فاضل نظری، علیرضا آذر؛ دوتا شاعر معاصری هستن که شدیداً به شعرهاشون علاقه دارم. خصوصاً فاضل نظری که اشعارش رو بارها خوندم و خواهم خوند. خبر خوب اینه که محسن چاوشی تصمیم داره به عنوان خاتمه‌ی همکاریش با گروه سریال شهرزاد یکی از اشعار فاضل نظری رو بخونه و با توجه به اسم آهنگ مشخصه که شعری که قراره خونده بشه یکی از دلنشین‌ترین اشعار ایشون (از نظر من) هست و خب چی از این بهتر؟‌ :D 

۲ ۰
سُر. واو. شین
۹۴/۱۲/۶
۱۹ دیدگاه
| اشتراک‌گذاری: به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم

مطلب زرد, رسانه‌ی زرد

سه شنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۴، ۰۴:۳۳ ق.ظ

یکی از مشکلاتی که تو ایران وجود داره اینه که قانون به سرعت تکنولوژی رشد نمیکنه. یعنی تکنولوژی چندین و چند قدم از قانون‌هایی که وجود داره جلوتره. نمونه‌ی ملموسش قانون کپی رایت ـه که تو ایران عملاً وجود خارجی نداره. هر نظارتی هم بر رسانه‌های اینترنتی و حتی چاپی هست بیشتر برمیگرده به مسائل سیاسی و امنیتی که اونم باز سلیقه‌ای میشه؛ تا جایی که حتماً باید مسائلی مثل اتفاقی که احتمالاً میدونید [یا میتونید با یه گوگل کردن بدونید] پیش بیاد تا درِ رسانه‌ای مثل یالثارات تخته بشه. منظورم اینه که رسماً نهادی وجود نداره تا به رسانه‌های اینترنتی خودمختار و مستقل نظارت کنه تا از یه حدی پاشون رو فراتر نذارن. 

درواقع اینا رو گفتم تا برسم به یه اتفاقی تو سایت TvPlus که امروز حسابی اعصابمو بهم ریخت. قبلش بذارین موضع خودمو درباره‌ی این سایت بگم. به نظرم من تی‌وی پلاس یه قدم خیلی مثبت تو رسانه‌های ایران برداشت و نشون داد میشه دولتی نبود و رسانه بود و محبوب هم بود! خودم هم پوشش‌هایی که از کنسرت‌ها میده و مصاحبه‌هایی که با خواننده‌ها میکنه رو دنبال میکنم. ولی موضوعی که همیشه درباره‌ی این سایت اذیتم کرده و میخواستم درباره‌ش بنویسم تیترهای فوق العاده اغراق‌آمیز و مشتری جمع کنی هستش که مینویسه. مثلاً یادمه توی یه مصاحبه با بنیامین یه تیتری زده بودن تو این مایه‌ها که "بنیامین: بیماری مرتضی پاشایی دروغ بود!" یا یه همچین چیزی. یعنی تیتر این منظور رو میرسوند که بنیامین توی اون مصاحبه علیه پاشایی حرفی زده. ولی درواقع توی مصاحبه بنیامین یه خاطره‌ای رو از قبل از مرگ پاشایی نقل میکرد که یه زمانی میگفته به نظرم بیماریش رو بزرگنمایی کردن و اینا. این نمونه تیترها رو خیلی زیاد توی این سایت دیدم و به نظرم یکی از کثیف ترین حیله‌هایی هستش که یه رسانه میتونه واسه ترغیب کاربرا بکار ببره. 

یه سری کارهای دیگه‌ای که جناب تی‌وی پلاس برای جذب مخاطب انجام میده اضافه کردن بخش‌های مختلف به برنامه‌هاش هست که گاهی وقتا واقعاً به در و دیوار میزنه. مثلا اضافه کردن بخش لباس های سلبریتی‌ها که از نظرم یه افتضاح تمام عیار بود. چون آخه برادر/خواهر من اولاً این قضیه تو فرهنگ ایران نه جا افتاده نه قراره بیفته! دوماً مثلاً میخوای از رنگ مانتوی طناز طباطبایی تو مراسم رونمایی از فیلم رخ دیوانه یه مجله‌ی فشن راه بندازی؟ چه پتانسیلی تو ایران دیدی که اصلاً همچین ایده‌ای به ذهنت رسیده و از اون مهم‌تر عملیش کردی؟ هرچند تو مراسم سریال شهرزاد جوابشون رو گرفتن و اکثر افراد گفتن همینجوری چون راحت بودم فلان لباسو پوشیدم و قصد خاصی نداشتم!

ولی خب موضوعی که باعث شد این مطلب رو بنویسم این ویدئو بود که اخیراً این سایت منتشر کرده. اینجاست که برمیگردیم به اول این پست. اگر واقعاً نهادی برای نظارت بر محتوای منتشر شده توی این مدل سایت‌ها باشه باید این موارد بررسی بشن که اولاً چه کسی تعیین کرده که تیتراژ علیرضا قربانی برای این سریال مناسب‌تر از محسن چاوشی بوده؟ سلیقه شخصی چهار تا از گردانندگان این سایت؟ نتیجه‌ی یه نظرسنجی عمومی از مردم تو یه سایت معتبر؟ نظرِ جمعی یه تعداد از کارشناسان موسیقی و سینما که طی یه جلسه تخصصی بیان شده؟ ثانیاً اینکه چه کسی کپی بودن ملودی این آهنگ از آهنگ معین رو تعیین کرده؟ چون خیلی بعیده نویسنده‌ها و مسئولین این ویدئو که طبیعتاً از از کارکنان عادی تی‌وی پلاس هستن سواد موسیقایی داشته باشن و بهتر بود ذکر میکردن که کدوم متخصص موسیقی این مساله رو تایید کرده؟ و ثالثاً و رابعاً و خامساً و سادساً و و و ... . 

یکی از مشکلات دیگه‌ای که تو ایران هست اینه که تا یه فردی توی سطوح بالا موفقیت زیادی کسب میکنه همه سعی میکنن از یه جهتی تخریبش کنن تا یه طوری سود ببرن. اگه هم کلاسیتون توی دانشگاه داشت برای یه همکلاسی دیگه درباره همچین مساله‌ای بلوف میزد مطمئن باشید طرف رو ببو گیر آورده و میخواد بگه منم بلدم! تو مراتب بالاتر اگه یه رسانه چنین محتوایی رو با قصد و غرض واضح تخریب یک شخصیت تولید کرد مطمئن باشید کفگیرش به ته دیگ خورده و میخواد با به پا کردن یه چالش دوباره اسمشو بالا بیاره. و خب برای یه رسانه اونم تو این برهه‌ی زمانی چه چالشی از محسن چاوشی بهتر!

میدونم همین پستم هم یه جورایی در حهت رسیدن به هدفشون کمکشون میکنه ولی باید مینوشتم. لااقل شاید بتونم دو سه نفر دیگه رو روشن کنم تا اونا هم دو سه نفر دیگه رو روشن کنن. تغییرات بزرگ همینجوری شروع میشن دیگه! 

امیدوارم یه روز این اتفاق بیفته که چنین رسانه‌هایی که میتونن خیلی مفیدتر و منطقی‌تر عمل کنن به خاطر تولید همچین محتواهای زرد و توهین‌آمیزی نه متهم و دادگاهی، بلکه فقط یه جریمه‌ی ساده بشن! قطعاً قدم مثبتی خواهد بود. 

  ایشالله اگه فرصت کنم و بتونم با ضایعه‌ی اسفناک قطع روابط دیپلماتیک کشور جیبوتی با ایران کنار بیام یه مطلب درباره‌ی اتفاقات اخیر بین ایران و عربستان مینویسم. موضوع جالبیه. ولی تا اون موقع در همین حد ازم بپذیرید که حمله به هرگونه سفارتی رو محکوم میکنم و همچنین مرگ بر عربستان! 

  اینم برای یادآوری خودم که اون دوتا سایتی که میخوام معرفی کنم رو همین چند روزه معرفی کنم! :D 

Yellow-Media

۱ ۰
سُر. واو. شین
۹۴/۱۰/۱۵
۱۲ دیدگاه
| اشتراک‌گذاری: به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم