به‌ هر‌ حال

خسی در دانشگاه!

دوشنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۳ ق.ظ

الآن یه هفته و چند روز شده که تو محیط دانشگاه قرار گرفتم. البته نه به همین سادگی؛ محیطی که دارم توش برای اولین بار دوری از خانواده رو تجربه میکنم. یه شهر جدید با آدمای جدید، هوای جدید، محیط جدید و کلاً همه چیز جدید! 

من به دلایل متعددی با ناراحتی به این شهر اومدم. -هرچند رشته پزشکی آوردم که از اول دبستان و بعد از اینکه خلبان شدن از سرم افتاد هدفم بود، ولی بهرحال همیشه شرایط مطابق میل ما نیست و راضیمون نمیکنه- اولین و مهم ترین دلیل ناراحتیم این بود که شهری که مد نظر خودم بود قبول نشدم. اونم به خاطر یه سری تغییرات اساسی که سنجش برای اولین بار و بدون اعلام قبلی روی ما آزمایش کرد. به همین دلیل هم جنبه های مختلف قضیه از هر زاویه به نظرم منفی میومد. سطح دانشگاه از نظرم راضی کننده نبود، هوای گرم و شرجی اینجا برام قابل تحمل نبود و خیلی موارد دیگه. درواقع از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود! ولی الآن با گذشت یه هفته به نظرم شرایط نسبتاً خوب و راضی کننده ست. هرچند رتبه دانشگاه -با وجود اساتید خوب و امکانات بالایی که داره- برای منی که خودمو برای چیزی خیلی بالاتر از این آماده کرده بودم اونطور که انتظار داشتم نیست، (یعنی انتقالی رو بیخیال نمیشم :D) ولی کم کم دارم متوجه میشم رشته پزشکی از معدود رشته هاییه که شاید نود درصد کار دست خود دانشجوئه نه سطح دانشگاه. مثلا تو یه رشته مثل برق واقعاً باید سطح دانشگاه بالا باشه تا مهندس درست حسابی از آدم در بیاد. ولی تو این رشته مهم خودتی که چطور با کتابای قطور چند صد صفحه ای همزیستی مسالمت آمیز برقرار میکنی!

MedBooks

خارج از درس، یه سری نگرانی درباره خوابگاه و غذای سلف داشتم. بهرحال بعد از 18 سال که دستپخت مادرتو خورده باشی، سر کردن چند ساله با غذای دانشگاه -اونم با این جوی که توی شبکه های اجتماعی هست و توی ذهن آدم پیش زمینه منفی ایجاد میکنه- نگران کننده میشه! ولی غذای اینجا خوبه. طعم رستورانای بیرون رو داره و خصوصا تو خورشا گوشت زیاد میذارن! خوابگاه هم ردیفه. یه ساختمون رو کامل بازسازی کردن و پایینش باشگاه بدنسازی و سالن مطالعه و میز پینگ پنگ و فوتبال دستی و طبیعتاً سالن نماز و تلویزیون داره. فروشگاه و آژانس و آرایشگاه و فست فود و اینا هم تو محوطه خوابگاه هست. تختا هم جدید هستن و تشکای نو گذاشتن خودشون. (الان ممکنه پیش خودتون بگین این پسره خل شده چرت مینویسه! ولی جدی اگه خوابگاهی شده باشین مهم بودن این مسائلو قشنگ درک میکنین :D) خود دانشگاه هم فضای بزرگ و خوبیه و ساختمونش نوسازه. یه بیمارستان هم پشتش دارن میسازن که اگه نتونستم انتقالی بگیرم انشالله تا پایان علوم پایه م افتتاح میشه!

خود شهر هم خوب و تر و تمیزه. یه شهر خیلی دراز که شدیداً به تحقق شعار "هر شهروند یک فست فود" نزدیک شده. یعنی اگه کسی تو کشتیرانی کار نکنه یا توی مراکز خرید بوتیک نداشته باشه قطعاً فست فود داره. ولی با این وجود ایراد اساسی که به شهر وارده هواشه. شاید اگه فقط گرماش باشه قابل تحمل باشه ولی شرجی بودن هوا خصوصاً برای کسایی که از مناطق سرد و خشک اومدن خیلی اذیت کننده ست. باعث میشه وقتی بیرونی حتی اگه عرق هم نکنی لباست از آب خیس بشه و خب یه نفر مثل من تو این شرایط شدیداً کلافه میشه. به خاطر همین اوضاع هم اینجا نمیشه با خیال راحت تو خیابونا قدم زد و خرید کرد. درواقع آدم بدون ماشین فلجه. باید با ماشین جلوی مجتمع های تجاری پیاده شی و توی پاساژا خرید کنی؛ خیابون بی خیابون. اگه هم الان دارین پیش خودتون میگین "دانشجو پزشکی غلط کرده بخواد تو پاساژا ول بگرده" بنده ترجیح میدم ری اکشن نشون ندم! :D 

و اما حجم درسا. خب آدم انتظار داره ترم یک مثل اول دبستان، راهنمایی، دبیرستان باشه که یه سری مسائل کلی و پایه ای رو درس میدن که زیاد سنگین نیستن. ولی به هر دلیلی که هست ترم یک پزشکی انقد سنگینه آدم میخواهد یقه اش را پاره کند! حجم درسا به قدری بالاست که اگه یه روز درس نخونی به اندازه ی چند روز عقب افتادی؛ چون استادا رحم و مروت سرشون نمیشه و تو یه جلسه چند ده صفحه درس میدن. مثلا درس آناتومی تنه رو یه استادی تدریس میکنه که استاد دانشگاه ایرانه و پروازی پنجشنبه ها و جمعه ها میاد اینجا و هنوز خودم باورم نشده که پنجشنبه هفته قبل از ساعت 8 صبح تا 6 عصر یه نفس درس داد. جمعه هم شرایط بهتر نبود. تقریباً یه چیزی تو مایه های 100 صفحه از کتاب آناتومی گری جلد اول. حالا شما فرض کنین یه نفر چند روز حالش خوب نباشه و درس نخونه و فقط یکی دو جلسه از کلاس این آقا عقب بمونه..!

بقیه ی درسای اختصاصی هم بافت شناسی و بیوشیمی1 هستن. سختی بافت به اصطلاحات و اسمای پیچیده ایه که داره. فقط یه درس هست به اسم Medical Terminology که ریشه ی همون اسم گذاریا رو توضیح میده تا حفظ کردن اسما ساده تر باشه، که همونم به میمنت نظام آموزشی قدرتمند ایران واسه چند ترم بعده که تا اون موقع زیر این اسما پشتک ها زدیم و کـ× ها دادیم!

بیوشیمی1 هم درس مزخرف و نچسبیه. علی الخصوص واسه یکی مثل من که تو دبیرستان هم اون طور که باید و شاید با شیمی ارتباط برقرار نمیکردم. ولی خب خوشبختانه اینکه به زیست شناسی متصله یکم قابل تحمل ترش میکنه. درسای دیگه هم عمومی هستن. زبان عمومی و فارسی و آیین زندگی + یه درس که با شرمساری و رسوایی پیش خوردم!

ولی فرم درسا یه طوریه که اگه به رشته ت علاقه داشته باشی فشار درس رو حس نمیکنی. منظورم اینه که مثلاً توی دبیرستان از خوندن یه سری درسا خوشمون نمیومد. شاید اگه چیزی به اسم کنکور نبود من لای ریاضی و عربی و اینا رو هم باز نمیکردم. هر خوندن و تست زدنی هم بود بیشتر به امید کنکوره بود. ولی اینجا اگه با انگیزه به این رشته اومده باشی با وجود اینکه درسا چندین برابر سنگین ترن ولی درس رو بخاطر خودش میخونی و برای همین حس بدی به آدم دست نمیده. نمیدونم منظورو تونستم منتقل کنم یا نه.

به هر حال الآن فقط یه هفته گذشته. واضحه که روزای سخت و آسون زیادی در آینده قراره بیان. حتی روزایی که برم وسط دانشکده فریاد برآرم که گـ× خوردم اومدم پزشکی! ولی رو اره نشستم دیگه؛ راهیه که باید رفت :D 

  من موندم 14 تا معصوم داریم که هم ولادت هم شهادتشون تعطیله. این همه هم مناسبتای اصلی و فرعی دیگه داریم. اینا چجوری با هم هماهنگ کردن همش بیفته پنجشنبه جمعه؟ 

  بجای خندوانه و فوتبال و این چرت و پرتا برین دوتا کار مفید کنین. زشته ساعت 10 شب کل خوابگاه کتابا رو میذارن زمین حمله میکنن دلقک بازیای رامبد جوان و متعلقاتشو ببینن :| 

۲ ۰
۲۵ دیدگاه
| اشتراک‌گذاری‌: به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم

این مطلب با برچسب‌های, آناتومی گری, بافت شناسی جان کوئرا, بیوشیمی هارپر, دانشکده پزشکی, پزشکی در تاریخ دوشنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۳ ق.ظ، توسط سُر. واو. شین منتشر شده است.
  • (: vuvik

    ۱۴ مهر ۹۴ ، ۲۱:۲۷ وب سایت

    خوبه بهم یادآوری کردی که سه هفته ست تصمیم دارم چنین پستی بنویسم!
    100 صفحه جدی؟! :O عوضش شبا که میخوابی میدونی روزت مفید بوده کاملا! حس خوبیه! نیس؟! بدون شک هست!
    + منم یه پیش دارم :|||
    ++ موفق باشیم! :)

  • سُر. واو. شین

    ۱۶ مهر ۹۴ ، ۰۰:۰۹

    بنویس حتماً بخونم :D 


    آره تازه بیشتر بود. الانم درس داد دوباره کلی رفت جلو پدرمون در اومد :| 

    نه بابا من فقط شبا حس دهن سرویسیدگی دارم هیچ حس دیگه ای ندارم :))

    ++ موفق باشیم :)

  • Raha

    ۱۷ مهر ۹۴ ، ۰۸:۴۰

    هارپر و که اول دبیرستانی ها هم میخونن زشته اینقدر غر زدن :D 

    بندرعباس خوبه فقط اگر نمیترسی باید بهت بگم خیلی مواظب باشی جدا از خفاش شب و اینا یکم ناامنه :D البته واسه پسرا آنچنان فرقی نمیکنی :D 

  • سُر. واو. شین

    ۱۸ مهر ۹۴ ، ۱۳:۵۲

    به ما هارپر و لنینجر و دولین معرفی کردن. دیگه از ترس حجم اون دوتا به هارپر پناه بردیم همه. ولی جزوه هاشون سنگینه و فقط از جزوه امتحان میگیرن. خودمون هارپر رو واسه مطالعه جدا گرفتیم در اصل.


    آره گفتن بهمون که محله های خطری زیاد داره و جاهای عادی هم زیاد امن نیستن. خوشبختانه مسیرمون از دانشگاه به خوابگاه و اینا سرویس داره. جای دیگه هم اگه خواستیم بریم هف هش نفره با همیم لااقل :D 

  • Raha

    ۱۸ مهر ۹۴ ، ۱۹:۳۶

    نمیشناسم کتاب هایی رو که گفتی جز هارپر، که اگر اشتباه نکنم سال اولی های ما برای المپیاد میخونن. بنظرم زیاد سخت نیست البته اگر کتاب بجویی:D

    دوستام میگفتن مثلا تیراندازی تو بندر عباس عادیه :/ پیشنهاد میکنم یکی از همین اسلحه مسلحه هارو بخر لازمت شد یه وقت البته اگه بدون مجوز باشه باید ترم های بعدی طبابت  و تو زندان تموم کنی :D

  • سُر. واو. شین

    ۲۰ مهر ۹۴ ، ۱۲:۳۶

    آره میدونم واسه المپیاد خونده میشه. سختیش وقتیه که بخوای واسه دانشگاه بخونی :D 


    فعلا تو فکر یه شوکر یا اسپری فلفل ام. میگیرم ایشالله :))

  • آقای سر به هوا ...

    ۱۹ مهر ۹۴ ، ۱۹:۲۶ وب سایت

    یادش بخیر آناتومی !
    اشکم در اومد تا پاسش کردم ! اولاش اونقدر سخته که نمیدونم چی بگم :|

  • سُر. واو. شین

    ۲۰ مهر ۹۴ ، ۱۲:۳۸

    چه عجب یکی درک کرد :)) مرسی بخاطر قوت قلب :D 

  • pou 617

    ۲۳ مهر ۹۴ ، ۲۱:۰۰ وب سایت

    سروش!
    من بیشتر از هر کسی در جهان میفهممت فک کنم.:دی
    دارو اهواز آوردم من.
    ینی کلاً درکت میکنم.:دی
    البته خوبی رشته من اینه که بافتمون همش دو واحده! جان کوئیرا هم نمیخونیم خوشبختانه! ولی همون سلیمانی هم دهنمونو صاف کرده.:دی
    درس هر جلسه میشه پنجاهو خورده ای صفحه!
    بعدشم اینکه خب طبیعتاً ما خیلی بیشتر از شما شیمی و بیو شیمی و اینا داریم که خوشبختانه شکایتی نیست ازش.
    و امیدوارم که انتقالیت جور بشه ایشالا، ولی من به طور جدی تصمیم دارم اهواز بمونم.
    شهرش بد نیست، به شرجی هم که خب عادت دارم، ولی خب در عوض دانشگاه خیلی خوبه! ینی فک میکردم رتبم خیلی بهتر از این حرفا بشه، ولی خب با اینکه رتبم داغون شد ولی از دانشگاه راضیم خدا وکیلی و از غذا و خوابگاه و ... .
    به طرز ملموسی از دانشگاه گیلان واسه رشته من بهتره.:|
    بعدشم لازم به ذکره که اون تعریف هایی که از غذا های دانشگاه میشنوی راجب دانشگاهای علوم پزشکی عموماً صدق نمیکنه.
    راستی هی میخواستم بیام بپرسم کجا قبول شدی، بعد با وضعیت ... ای کنکور امسال میترسیدم مونده باشی پشت کنکور و پرسیدنش وضعیت رو داغون کنه(با توجه به اینکه خیلیا که باید قبول میشدن امسال موندن.)
    و در آخر لازم به ذکره که انتخاب بعد دارو اهوازم پزشکی عباس بود:دی
    و پزشکی عباس رو قبول شدم :دی.
    ینی اگه دارو اهوازو رد میکردم الان هم کلاسی بودیم.:دی
    من دیگه حرفی ندارم:))

  • سُر. واو. شین

    ۲۵ مهر ۹۴ ، ۱۵:۳۰

    تبریک میگم عزیزم ایشالله موفق باشی.

    دانشگاه اهواز خب تیپ 1 عه و به گرماش می ارزه. شیمی و بیوشیمی و اینا هم اصلا حال نمیکنم باهاشون. زودتر این دو ترم بگذره تموم شن ایشالله :))
    من برعکس تو داروسازی ها رو بعد از پزشکیا زدم. همه رو هم بجز تهران قبول شدم. شیراز و اهواز و اصفهان و خلاصه هر جایی که هست. ولی خب علاقم به پزشکیه وگرنه میرفتم دارو شیراز تو هواش لذت زندگیمو میبردم. ولی کاشکی تو میومدی اینجا با هم بودیم. هنوزم دیر نشده ها تا یه ترم میتونی درخواست بدی بری دانشگاهای بعدی که قبول شدی. فکراتو بکن :D 

  • آیدین

    ۲۵ مهر ۹۴ ، ۱۷:۳۴

    اون قسمت هایی که در مورد غذا و موقعیت مکانی و امکانات خوابگاه میگفتی حس میکردم دارم خاطرات یک جهانگرد رو که بر اثر جنگ های داخلی چند روزی در یکی از مراکز محافظت شده سپری کرده دارم میخونم :| 


    ولی در کل خودت خواستی :| میخواستی بری حسابداری :| رفتی پزشکی مثل آدم بشین بخون :|

    در مورد اون قسمت که گفتی سطح دانشگاه برا برق مهم تره تا پزشکی کاملا درست گفتی . چون پزشکی حفظ کردنی و خرخونی اِ دیگه :| برق و رشته های دیگه مهندسی(خصوصا نقشه برداری ) همه عملی و مهندسی اِ پزشکی هنوز کار داره تا بشون برسه :| پرشکی رو منم میتونم تو خونه کتاباشو بخونم حفظ کنم بعد دو واحد کار آموزی برم یه بیمارستانی دکتر بشم :| والا :| الکی گنده ش کردن :| 

  • سُر. واو. شین

    ۲۶ مهر ۹۴ ، ۱۱:۳۰

    خیلی سعی کردم بتونم باهات موافقت کنم ولی تهش دیگه خودت خراب کردی کارو :))


    در کل درست میگیا. بهرحال یه پزشک چه عملیش قوی باشه چه نباشه پزشک میشه و فارغ التحصیل میشه. ولی خب کسی که یه جای کوچیک و بدون امکانات درس خونده قطعا عملیش ضعیف تره چون تو بیمارستان مریض ندیده. قطعا بعدا مریض زیر دستش بیشتر میمیره. ولی خب خوشبختانه بیمارستانای اینجا زیاد و شلوغن :D 

  • آیدین

    ۲۶ مهر ۹۴ ، ۱۹:۲۸

    من پیشنهادم اینه برای پست بعدی جایگاه پزشکان در کشور های مختلف و فرهنگ های مختلف رو بررسی کنی :| 


    چون پزشکی واقعا درسته حساسیت بالایی داره چون رابطه مستقیم با جان انسان داره ولی عملا بعد از چند ماه یا چند سال یه متخصص تبدیل به یه اپراتور میشه . یعنی دیگه فقط یه سری مریضی های ثابت با راه حل های مشخص وجود داره که فقط لازمه اینارو از هم تشخیص بدی و نسخه بپیچی . فوقش اشتباه میکنی بین دوتا مورد نزدیک که باعث بوجود آمدن یه بیماری جدید در بیمار میشی که باز اون بیماری هم خودش یه سری دارو و نسخه داره :| 

    واس همین از نظر من واقعا سطح درآمد پزشک ها و احترامی که براشون قائلن حداقل برای خیلیاشون بیشتر از حدی هست که باید باشه تو ایران حداقل . چون واقعا هیچ کار خاصی نمیکنن . فقط به عده هستن که مسیر مطالعه شون در مسیر سلامت انسان بوده وگرنه اون طراحی برد و سیستم ماشین و مهندسی معکوس رو یه قطعه انجام دادن خیلی سخت تر و پر مشقت تر از پزشکی محض اِ :| 

  • سُر. واو. شین

    ۲۷ مهر ۹۴ ، ۱۲:۵۸

    اینی که تو میگی پزشکی واقعی نیست ولی خب تو ایران اکثر پزشکا همینجوری ان. ایشالله که من اینجوری نباشم در آینده.


    با یه پست وبلاگ من درست نمیشه این قضیه. پیشنهاد میدم جلوی وزارت علوم خودسوزی کنی شاید صدات به جایی رسید :D 

    ولی به نظر من به خاطر چندین سال سختی که میکشن هم که شده پوله رو باید دربیارن. کل جوونیت رو میذاری و تا تخصص گرفتن چند برابر یه رشته ی عادی درس خوندی و جوونی نکردی. پولی که میگیرن حقه از نظر من ولی خب باقی مردم حق دارن ناراضی باشن مشکلی نیست. 

  • نرگس

    ۲۶ مهر ۹۴ ، ۲۱:۳۴

    خوش به حالتون
    من امسال کنکور دارم:(((

  • سُر. واو. شین

    ۲۷ مهر ۹۴ ، ۱۳:۰۰

    موفق باشی ایشالله 

  • آیدین

    ۲۷ مهر ۹۴ ، ۱۴:۰۰

    جوونی نکردن ولی تو 30 سالگی میتونن برن 3 ماه تابستون اروپا :| 

    من نمیدونم برتری پزشکی که بیشترین زحمتی که ممکنه در طول دوره ی کاریش متحمل بشه 7 ساعت تو اتاق عمل موندنه و به خاطر همونم چندین میلیون میگیره نسبت به مثلا نقشه برداری که توی عسلویه جایی که سگ بزنی نمیره داره زیر نور مستقیم آفتاب نقشه برداری میکنه چیه که بین این دوتا اینقدر تفاوت از نظر شناختی و ارزش گذاری وجود داره . 
    من از همینجا میخوام پایه ی قیامم رو بریزم اصن :| ای دکتر پلید ای پزشک بی مسوولیتی که چون میتونی کارت رو ماسمالی کنی هیچوقت اشتباهاتت به چشم نمیاد :| ای دکتری که به خاطر 7 ساعت سرپا وایسادن پول خونتو از مریض میگیری در صورتی که داری یه عمل ساده انجام میدی با هزار تا داروی بیهوشی و لوازم جراحی . دیگه تموم شد اون دوره ای که عوام فک میکردن شما چقد آدمای متفاوت و مغزی هستین . شما فقط یک پزشک ساده هستین که از یه سری المان های از پیش مشخص شده پیروی میکنین و به راحتی اگه حتی تشخیص مریضی واستون سخت باشه میگین برو پیش فلانی :| اه اه حالم از همتون بهم میخوره :| 

  • سُر. واو. شین

    ۲۹ مهر ۹۴ ، ۲۰:۰۰

    کاشکی تو 30 سالگی میشد رفت اروپا :)) 



  • مریم یحیایی

    ۲۹ مهر ۹۴ ، ۱۱:۱۱ وب سایت

    خب سختی خودشو داره ولی در اینده نونتون تو روغنه دیگه :)الان پوست کلهتونو میکنن ولی بعداخوشبحالتون میشه به هر حال هر رشته ای شرایط و مزیت های خاص خودشو داره
    موفق باشید

  • سُر. واو. شین

    ۲۹ مهر ۹۴ ، ۲۰:۰۴

    اینجوریا هم نیست بخدا الان چندین هزار پزشک بیکار دارن مسافر کشی میکنن. تا تخصص نگیری هیچی به هیچی نیست. تخصص هم بگیری باز انقد پزشکای قبلی تو هر شهر شبکه و مافیا درست کردن که بازار کار بهت نمیرسه. تازه اکثرا اون هفت سال انقد سخت بوده براشون که هر روز درس و امتحان که بعدش دیگه فقط میخوان از درس و دانشگاه فرار کنن و سراغ تخصص نمیرن یا برن هم قبول نمیشن :)) 


    حالا ایشالله من بتونم بخونم برم تا تهش. ممنون شمام هم همینطور :)

  • Miss Avilet

    ۰۴ آبان ۹۴ ، ۰۰:۳۲ وب سایت

    هی خواستم هیچی نگما، ولی نشد دیگه، جدا از این که پست خیلی جای بحث داره ولی فعلا میخوام به مسئله ی دیگه ای بپردازم.

    از همین تریبون :
    با پیروی از شعار " فتنه گر منافق، اعدام باید گردد" و با استناد به ضرب المثل همیشه به روز " گربه دستش به گوشت نمیرسید میگفت پیف پیف بو میده" و با درایت شخصی، حکم تزریق هرچه سریعتر آمپول هوا -به دست اولین پزشکی که قبل از ما چرخ روزگار قرعه را به نامش خواهد زد- برای آن آیدین حسود بدبخت، خواستارم.
    (راهنمایی: یه سرنگ استفاده شده از سطل آشغال بردارید، نمیخواد بدید آمپول زنی چیزی بزنه، همینجوری قسمت بالاییو بکشید عقب، پر که شد بزنید. عواقب هم نداره، احتمالا توی سرنگه جز هوا 6539 نمونه از امراض دیگه وجود داره، مرگش حتمیه، نگران نباشید.)

  • سُر. واو. شین

    ۰۴ آبان ۹۴ ، ۰۰:۴۵

    این کامنت رو به آیدین عزیز ارجاع میدم و مراتب پشتیبانی رو از نویسنده ش بیان میدارم :D 

  • آیدین

    ۰۷ آبان ۹۴ ، ۲۱:۴۲

    ببینید 


    ای مردم ببینید 

    ببینید که چگونه پزشکان این مملکت یک به یک آن روی خود را به ما نشان خواهند داد 

    ( چقد حماسی شد مثل تئاتر مسخره ها شد :| )

    ولی جدی میگم . مثلا امروز من رفتم یجایی . دکتر گفته بود 9 بیاید . بشینید تو مطب من میام . ( به حدود نزدیک 30 نفر ) بعد 12 اومد . 

    9 تا 12 خیلی فاصله س یعنی دکتر یه برنامه ریزی ساده نمیتونه داشته باشه؟؟ 

    عمدتا در پاسخ به این مشکل رایج میگن دکتر بیمارستان شیفت داره مریض داره مشکل پیش میاد . اما خب نخیر اینطوری نیست . یعنی هرطوری باشه تلورانس خطاش انقد نمیشه که تو انقدر خودت رو مهم بدونی و بقیه رو نیازمند که واست مهم نباشه 3 ساعت یکجا نشستن 30 نفر آدم . و حتی یه زنگ نزنی بگی مثلا من 3 ساعت دیگه میرسم اطلاع بدید کسی میخواد بره بره . 

    این از نظر من زشته و هرکی ام بگه حق با دکتر بوده از نظر من زشته :| :)) 

    دیگه مثالی بود که تقریبا همه یبار تجربه ش کردن . متاسفانه تو همه ی مشاغل هست ولی تو پزشک ها بیشتر موج میزنه چون مشتری نیازش طوریه که منتظر میمونه و جرات شکایت نداره . 


  • سُر. واو. شین

    ۰۸ آبان ۹۴ ، ۰۰:۳۴

    دکتر بد هم پیدا میشه بهرحال. منم یه سری رفتم فست فود هات داگش خیلی مزخرف بود طول هم کشید تا درستش کنه. پس کلا همه ی فست فودیا آدمای مزخرف و غیر قابل اعتمادی ان؟ 


    ولی خب هست دیگه این شرایط. کاریش نمیشه کرد متاسفانه.

  • آیدین

    ۰۸ آبان ۹۴ ، ۱۲:۲۱

    یادم رفت تو کامنت قبلی اشاره کنم . من و نه تنها من بلکه تمام کسانی که ضریب هوشی مساوی یا کمی بالاتر از مثن شقایق و سروش داشته باشن توانایی دکتر شدن دارن ( استعدادشو شاید نداشته باشن ولی تواناییش رو دارن ) پس عملا ضرب المثل گربه دستش به گوشت نمیرسه اصن جواب نمیده :| 


    در ضمن مثال فست فودت اصن کاملا مغلطه بود :| بزار یه داستان واقعی برات بگم . 

    یه مریضی هست . 
    ریه ش آب آورده به خاطر شیمیایی شدن تو جنگ . 
    این بعد چندین سال نمود پیدا میکنه و حالش بد میشه ( اینجا هنوز دلیلشو نمیدونه . )
    میره دکتر های اینجا ( گرگان - در حالی که همه میدونیم دکتر ها با توجه به شرایطی که واسشون وجود داره و شغل به قول شما حساسی که دارن باید تقریبا در یک سطح باشن و گرگان و تهران و شیراز نداشته باشه ) 
    خلاصه دکتر های اینجا نمیتونن دلیل اصلی رو بفهمن و واسه همین مریض رو چندین ماه مثل موش آزمایشگاهی تحت درمان یک سری داروها و روش های بی ربط قرار میدن . 
    تا اینکه میبینن نه تنها هیچ پیشرفتی حاصل نمیشه بلکه بد تر هم میشه . 
    خلاصه مجبور میشن رجوع بدن به دکتر های تهران . مریض بعد از چندین ماه تحت درمان اشتباهی قرار گرفتن میره تهران و اونجا یه دکتری با دیدن همون عکسایی که دکتر های قبلی دیده بودن میفهمه مشکل از ریه هاست و آب ریه رو که حدود ( اگه اشتباه نکنم 3 4 لیتر بود ) خارج میکنن . ( 3 4 لیتر آب رو نتونسته بود پزشک متخصص تشخیص بده تو بدن بیمار . چرا ؟؟ چون آب تو عکس نمیوفته و دقیقا چون نمیوفته ما به پزشک نیاز داریم :| وگرنه اگه بیوفته هرکسی میتونه تشخیص بده ) ( پزشک بعدی از روی انقباض و انبساط اعضا فکر کنم فهمید جریان رو ) 

    خلاصه .

    حال مریض حدود یک سالی به حالت سکون میرسه و هر چند ماه برای چک آپ و خالی کردن آب ریه به پزشکش مراجعه میکنه . اما بعد از حدود یک سال و یک ماه با مریضی های جدیدی دوباره میاد روی کار . 

    کدوم مریضی ها ؟؟ 
    مریضی های ناشی از مصرف داروهای با دُز بالایی که پزشک های اولی به خاطر عدم توانایی در تشخیص بیماری تجویز میکردن . 

    حالا ما یه مریض داریم که یه دردش خوب شده ولی هزار درد بهش اضافه شده . 
    این وسط مریض تصمیم میگیره برای مداوا شدن بره خارج از کشور و برای تایید این امر ما یک کمیسیون پزشکی داریم . ( مجموعه ای از پزشکان دلسوزی که توانایی داخل ایمان کامل دارن ) و همین امر باعث میشه سخت بر درمان مریض داخل کشور پا فشاری کنن و هر روز مریض حالش از روز قبل بدتر بشه . 

    و حالا مریض ما با دو مورد تشنج در طول یک هفته دوباره به icu منتقل میشه و بر اثر بی دقتی یکی از دستهاش کاملا بلا استفاده میشه بخاطر نادرست زدن سرم . و اما نکته ی جالب ماجرا اینه . 

    دکتر بیمارستان نمیتونه عامل تشنج رو تشخیص بده . رجوع میده به دکتر متخصص دیگه ای . دکتر متخصص بعدی عامل رو میتونه تشخیص بده ولی درمان رو نه . پس رجوع میده به متخصص بعدی . 

    و پزشک متخصص بعدی میگه فلان روز ساعت 9 تشریف بیارید . ساعت 9 میری و دکتر ساعت 12 میاد و با تاقچه بالا آزمایش هارو میگیره و یه نگاه میکنه و میگه :

    الان که معلوم نمیکنه من نمیتونم نظری بدم یه ماه دیگه دوباره آزمایش بگیرید ببینم شاید اون موقع بشه نظری داد . 

    و این رو در مورد مریضی میگه در طول یک هفته دوبار تشنج شدید داشته و الان تو icu اِ . 


    حالا مشکل من اینجاست . 

    پزشکان محترم . پزشکان دلسوز . پزشکانی که ادعای درس خوندن دارید پزشکانی که ادعای زحمت کشیدن دارید . 

    این مثال عینی که حتی نزدیک به یکی از بدترین مثال هایی که وجود داره هم نیست . مجموعه ای از پزشکان رو شامل میشه که به مریض به عنوان یک پروژه ی آزمایشی , یک پروژه ی توانایی داخلی , یک پروژه ی حالا این دارو جواب نداد از این یکی مصرف کن نگاه میکنن . 

    و تعداد این پزشکان هر روز بیشتر میشه . و مشکل هم چیزی جز بی تفاوتی و اعتماد به نفس کاذب نیست که همین شما که مدافع حقوق پزشکان هستی داری بهشون منتقل میکنی . 

    وقتی پزشکی جوابگوی درمان اشتباهش نیست و بازخواست هم نمیشه . 
    وقتی پزشکی به راحتی با منتظر نگه داشتن 30 نفر به مدت 3 الی 4 ساعت کنار میاد و عذرخواهی نمیکنه . 

    نتیجه اش جز به جامعه به چیز دیگه ای بر نمیکرده . 

    اول گفتم پزشک با اپراتور هیچ فرقی نداره . اون جمله به خاطر این مسائل بود . 
    پزشک هایی که الان هستن در جامعه . با یک آدم معمولی که یک کتاب پزشکی دم دستش باشه و علائم رو ببینه و تو اون کتاب بگرده و درمانش رو پیدا کنه هیچ فرقی ندارن . 

    حالا فقط جرات داری بیا بگو فست فود رفتم تعمیرگاه رفتم فلان جا رفتم :| 

    یا بگو همه که اینطوری نیستن تو همه شغل ها پیدا میشه و فلان . 

    وقتی پزشک رو جدا میکنی از جامعه . دیگه با جامعه مقایسه نکن . 

    و اگر معتقدی اینطور نیست پس نه حقوق نه احترام و نه هیچ چیز دیگه ایش نباید متفاوت باشه . 

    این خودش مریضی اِ که نیاز به درمان داره دکتر :| 

    آخیش :| 

    ( من هنوز معتقدم این جنبش یه اسم خوب لازم داره :| ) 

  • سُر. واو. شین

    ۰۸ آبان ۹۴ ، ۱۵:۴۵

    این قضیه ی تشخیص ندادن بیشتر برمیگرده به نظام آموزشی که توانایی پرورش دکتر خوب رو نداره تو خیلی جاها. وقتی اصرار دارن تو هر کوره دهاتی یه دانشگاه پزشکی باز بشه بدون اینکه به امکانات اون دهات توجه کنن نتیجه ش این میشه که یه دانشجوی پزشکی تو دوره ی تحصیلش با خیلی مسائل اصلا مواجه نشده و برای اولین بار که با مریضش مواجه میشه هیچ ایده ای برای درمانش نداره. همون دانشجو اگه تو یه دانشگاه با امکانات و اساتید بهتر بود قطعا پزشک بهتری میشد. الانم خودت میگی دکتری که تهران بوده تونسته درمان کنه. یعنی همه ی دکترا هم مریضا رو لنگ در هوا بیرون در مطب نگه نمیدارن. 

    ولی من نفهمیدم اون مثال فست فود کجاش مغلطه بود

  • آیدین

    ۰۹ آبان ۹۴ ، ۱۷:۱۰

    دقیقا مشکل همینه !!

    نمیشه ما چیزای بد رو با عام جامعه مقایسه کنیم اما چیزای خوب رو مختص خودمون بدونیم . 

    اگر پزشکی و تخصص رو جزئی از یک سیستم معمولی مثل یک زنجیره از فست فود ها میدونی . خب پس طبیعتا همون شرایطی که قبلا گفتم هم در قبال این سیستم باید تعریف بشه که باز میشه حرف من که تو مخالفش بودی . 

    پس موافقی که یا سیستم معیوب یا عناصر تشکیل دهنده ی سیستم . 
    پس دیگه اصن ما با یک جمعیت خاص و جدای از بقیه طرف نیستیم . اینجا این سوال پیش میاد . 

    چرا باید اینقدر تفاوت طبقاتی بین تمام دکترای قبلی که هیچ تشخیص و درمانی نداشتن ( ولی پول ویزیت گرفتن ) با بقیه اقشار باشه . 
    و این ناشی از چیزی نیست جز ارزش دهی بی مورد و بی جایی که پزشک ها به هم دیگه میدن و اون جایگاه کاذبی که برای خودشون دست و پا کردن . ولی خب یه پزشک هیچوقت اینو قبول نمیکنه . چون پزشک اِ !!

  • سُر. واو. شین

    ۱۱ آبان ۹۴ ، ۰۰:۲۳

    باشه آقا من صحبت میکنم دیگه اینجوری نکنن پزشکا :)) 

  • ! RaDio AcTiVe !

    ۱۰ آبان ۹۴ ، ۱۴:۴۳ وب سایت

    عزم آیدین در نوشتن کامنتای ده صفحه ای جای تقدیر و تشکر داره :/

    من قبل از اینکه بخوام بیام رشته ی تجربی پرس و جو کردم درمورد پزشکی و دندون و دارو و همون اول دور پزشکی رو خط کشیدم ، پزشکی رو یا باید جدی جدی مرد میدون باشی و بخونی یا اینکه خب اصلا نری سراغش .
    تا الانش هم
    یه جورایی مجبور شدم بیام تجربی ، میگشتم دنبال رشته ای توی تجربی که برام قابل تحمل باشه و نتیجش هم شد داروسازی :/

  • سُر. واو. شین

    ۱۱ آبان ۹۴ ، ۰۰:۲۶

    البته دارو هم سختی خودشو داره. خیلی شیمی دخیله داخلش. ولی برای دخترا خیلی مناسب تره تا پزشکی. برای قبولی هم زمین شناسی خیلی میتونه تاثیر داشته باشه. چون اکثرا نمیزنن و اگه یه درصد عادی ای هم بزنی شدیدا رو رتبه ی زیرگروه ۲ تاثیر مثبت داره. 

  • Miss Avilet

    ۱۰ آبان ۹۴ ، ۲۲:۳۲ وب سایت

    اول اینو بگم که کسی پزشکی رو از جامعه جدا نکرد. اولین، ملموس ترین و واضح ترین چیزی که شاید باعث بشه کسی فکر کنه این تمایز وجود داره، زحمتیه که واسش کشیده میشه. اصلا ضریب هوشی ما رو منفی فرض کن، اتفاقا اونی که ضریب هوشی کمتری داره لابد بیشتر زحمت کشیده واسه رسیدن به اون جایگاه و از نظر من استحقاق کمتری نداره. فکر می کنم دیگه اینو نمیتونی انکار کنی که تلاش واسه حتی خوندن درسش، از تلاش برای هر رشته ی دیگه ای باید بیشتر باشه.

    اینو تکذیب نمی کنم که پزشک غیرحرفه ای کم نداریم، چیزی که توی هرصنفی هست. تو خودت یه روز 7صبح فرض کن بعد از 2ساعت پشت ترافیک موندن، فقط برای یه جلسه کلاس بری دانشگاه بعد استادت دیر کنه، آخرشم بگن امروز نمیادش، شما برین. و عملا چیزی حدود 5 ساعتو از دست بدی. دیگه بعد از اون فکر می کنی همه ی استادان دانشگاه شیاد و دزد و متقلب و پول مفت بگیر و عوضی ان؟ البته اگه نگی اینم مغلطه ست، چون منم میتونم خیلی از بخش های مثالهای تو رو مغلطه برداشت کنم.
    از طرف دیگه تو خیلی قضاوت شدیدی داری و کاملا واضحه هدفت از همون اول کوبیدنه. وگرنه پزشکی، لوله کشی نیست که تعمیرکار تا چشمش افتاد به وسیله بگه خب این فلان جاش زنگ زده، اون باید پیچش تعویض شه و اینا. بحث درباره ی یه سیستم عظیمه که خیلی چیزاش هنوز شناخته نشدن چه برسه به این که بخوان سریع تشخیص داده بشن! چیزی که مسلمه اینه که هیچ پزشکی نمیخواد توی تشخیص دربمونه، پس طبیعتا نمیشه برای اون پزشکی که بعد از پاس کردن این همه دوره و امتحان و مرحله، رسیده به اونجایی که حالا باید درباره ی یه بیماری نظر بده، به خاطر این که نتونسته چیزی که یه پزشک توی شهر بزرگتر فهمیده رو متوجه بشه، حکم بی لیاقتی صادر کرد.
    البته باز هم میگم که هستن کسایی که هدفشون چیز دیگه ای بوده و منم یه طرفه جانبداری نمی کنم، ولی مثل ناخالصی توی شاغلای هر زمینه ای، کار خنده داریه که قضاوت غیر منطقی کرد درباره ی همشون. مثل اینه که من بگم از همه ی مهندس های اون رشته ای که تو میخونی بدم میاد، چون یکیشونو دیدم که فلان حرفو زد درباره ی فلان صنف :))
    طولانی نوشته بودی، طولانی صحبت کردم.

  • سُر. واو. شین

    ۱۱ آبان ۹۴ ، ۰۰:۳۲

    توضیحات کامل و صحیحی بود. متشکر :D

  • آیدین

    ۱۱ آبان ۹۴ ، ۱۰:۵۷

    شقایق من مثالم در قالب یه ماجرای واقعی بود و مغلطه در داستان عملا یه چیز کشکیه چون من بخوام یا نخوام این روایت اتفاق افتاده و من اصن درش دخیل نبودم که بخوای مغلطه برداشت کنی . 


    با اون قسمت حرفت که گفتی من شدیدا اومدم  بکوبم پزشکی رو کاملا موافقم چون واقعا هم اومدم همینکارو کنم و خیلی از نکاتی که میگم فقط تنها مربوط به پزشکی نیست . مثلا تعمیرکار های زیادی هستن که ایراد ماشین از جای دیگه س ولی جای دیگه شو تعمیر میکنن که اون باز باعث بروز ایراد جدید میشه . اما بحث دقیقا سر همینه . 
    اگر یک پزشکی یک صنف منحصر به فرد نیست . پس تفاوتی که اعم از پزشکان اعم از مردم برای این صنف قائلن ناشی از چیه ؟؟ چیزی جز اینه که پزشکان همه اینو میخوان که اونارو یه صنف خارقالعاده  تصور کنیم ؟؟ نه نیست . همه دلشون همچین چیزی میخوان. 
    من حتی با این هم مشکلی ندارم . 
    مشکل جایی نمود پیدا میکنه که ما یک سری پزشک نما داریم که با کمترین وجدان کاری و کمترین مهارت توسط بقیه پزشکان پشتیبانی و حمایت میشن . اگه فردا قانونی قرار باشه تصویب بشه که پروانه تعمیر گاه هایی که بالغ بر 10 شکایت صحیح ازشون صورت گرفته باطل بشه . خب همه با این موضوع موافقت میکنن . اما در مورد پزشکان همچین قوانینی وجود نداره . چرا ؟؟ چون پزشکن . به همین سادگی . 
    پزشک میتونه 5 ساعت تورو تو مطب حبس کنه . پزشک میتونه یه سری داروی بی مورد به خوردت بده . و . . . . 

    این بحث مسخره ای هست که بگیم پزشک رو بخاطر زحمت زیادی که میکشه احترام بیشتری واسش قائلن . پزشک فقط دانشجویی اِ که ترجیح داده بیشتر سرش تو کتاب و جزوه باشه . نه هیچ چیز دیگه . 
    پزشک فوق تخصص داخلی یک بیمارستان معروف رو همه میشناسن ولی مهندسی که ساختمان اون بیمارستان رو ساخته هیچکس نمیشناسه . در حالی که اون مهندس کار واقعا بزرگتری نسبت به اون پزشک انجام داده . این مشکل جامعه س در نگاه اول ولی یکی از دلایل عمده ی بروز این مشکل اینه که پزشکان خودشون در خودشون به این باور رسیدن که تافته ی جدا بافته هستن . اینم قابل انکار نیست .

  • سُر. واو. شین

    ۱۲ آبان ۹۴ ، ۰۱:۲۹

    مخاطبت شقایق بود ولی من اینجا لازم میدونم بگم که چه من و تو بخوایم چه نخوایم پزشکی حرفه ی مقدسیه. نمیشه اونو با تعمیرکار یا مثلا مهندسی معدن یکی دونست. من حتی اگه دانشجو کامپیوتر هم بودم میگفتم پزشکی حرفه ی مقدسیه چون با جون و سلامتی آدما سر و کار داره. یکم فراتر از جنبه ی مادی یا زحمت قضیه بهش نگاه بکن. دقیقا مثل معلمی. معلمی هم شغل مقدسیه چون با تربیت انسان سر و کار داره. حالا این که در آمد یکی بیشتره و اون یکی بیشتر زحمت میکشه ربطی به قضیه نداره. همون طوری که تو معلم ها آدم بد و مزخرف پیدا میشه قطعا تو پزشکا هم پیدا میشه. یه پزشک بد میاد مریضا رو چند ساعت منتظر نگه میداره. یه دبیر بد هر سال تحصیلی یه نسل دانش آموز که اومدن دستش رو آزار میده. یه تعمیرکار بد چندین ماشین رو بد تعمیر میکنه و چندین خانواده رو وسط جاده آواره میکنه. یه قاضی بد آینده ی یه عده بی گناه رو نابود میکنه. یه مهندس عمران بد چندین ساختمون بد میسازه و جون چندین نفر رو میگیره. 


    به نظرم چون پزشکا حرفه ی جدی تری دارن تنها مشکل اینه که اشتباهاتشون بیشتر به چشم میاد. هر چند مدت یه ساختمون تو این مملکت داره بخاطر مشکلات ساخت و ساز میریزه و خونه و زندگی یه عده نابود میشه. ولی هیچکسی مثل تو علم دست نگرفت که اعتراض کنه و بگه مهندسای عمران بدن و پول الکی میگیرن و درس نمیخونن. وقتی چند تا راننده اتوبوس بخاطر خستگی جون چندین نفر رو میگیرن هیچکس اعتراض نمیکنه که راننده های اتوبوس باید مجازات بشن و همه شون بدن. ولی وقتی چند تا پزشک میان تو حرفه شون یه اشتباه میکنن یا یه عده رو منتظر میذارن یا نمیتونن درمان کنن یا درمان اشتباه میکنن همه راهپیمایی راه میندازن که پزشکا چقد بدن و باید نابود بشن و مرگ بر پزشک و پزشکی. فقط چون خواه ناخواه پزشکی تو ذهن مردم پر رنگ تر از بقیه ست و اشتباهاتش بیشتر به چشم میاد. 

    قصدم بالا بردن الکی پزشکی نیست. ولی سعی نکن دوتا چیزی که به هم ربط ندارن رو به هم ربط بدی. کسی که یه بیماری داخلی داشته باشه و زیر دست یه فوق تخصص داخلی درحال درمان باشه همه ی آشناهاش اسم اون پزشک رو میدونن و معروف میشه. همینجوری میشه که آدمای زیادی میشناسنش. ولی از اون طرف کسی که بیماری نداره و تو آشناهاش هم بیمار وجود نداره طبیعتا حتی اسم اون دکتر رو هم نشنیده. طبیعیه که کسایی که با ساخت و ساز کار ندارن هم اسم مهندسای سر شناس رو ندونن. نمیخوام وارد مبحث زحمت و اینا بشم ولی همون پزشک فوق تخصص حدود 14 سال شب و روز درس خونده و سختی کشیده. ولی اون مهندس هرقدر هم سطح بالا باشه نهایتا 6 سال درس خونده. اونم درس هایی که به مراتب سبک تر از پزشکی بودن و میتونسته همراهشون زندگی هم بکنه. ولی اون پزشک واقعا زندگیش رو وقف درسش کرده. 

    همین دیگه. یکم آهسته تر برو :D 

  • Miss Avilet

    ۱۲ آبان ۹۴ ، ۱۶:۱۳ وب سایت

    اگر قرار بر ادامه دادن باشه، تا ماه های طولانی میشه ما اینجا حرف بزنیم و مثال بیاریم، تو هم باز بنویسی "پزشکان منفورند، چرا؟ چون پزشک اند."

    به نظرم سروش به اندازه ی کافی، جامع صحبت کرد، احتیاجی نیست چیزی بهش اضافه بشه.
    من پزشک نیستم، ولی اونقدر درک ارزشمند بودن "حتی یک زندگی رو نجات دادن" برام راحته، که تعجب می کنم چطور برای تو نیست. وقتی خودت هم داری کاملا منحصر به فرد بهش نگاه می کنی، قبول کن که انتظاری غیر از این هم از اقشار جامعه نمیره.

  • آیدین

    ۱۲ آبان ۹۴ ، ۱۶:۳۱

    سروش عزیزم آروم تر :| 

    من اگه تند میرم بخاطر اینه که بحث مشخص باشه . من مخالفتم رو نمود میدم تو موافقتت رو این اساس بحث رو میسازه نه اینکه من واقعا تمام دلایل رو قبول داشته باشم در مورد حرفای خودم و خودت :|


    برداشت اشتباه از زندگی داشتن یعنی اینکه دانشجوی پزشکی چون 12 سال فقط پزشکی میخونه یعنی زندگی نداره تو اون 12 سال . 
    اتفاقا به نظر من اگر مسیر زندگی من مسیر زندگی یک فوق تخصص بود در کهن سالی فقط همین 12 سال رو جزء زندگی کردن میدونستم . 
    دانشجوی پزشکی میتونه هر انتخاب دیگه ای داشته باشه ولی پزشکی رو انتخاب میکنه تا باهاش زندگی کنه . اینجوری حساب نیست که تو وسیله رو با هدف توجیه کنی . 


    تو معکوس حرف های من رو در مقابل من داری استفاده میکنی . 
    من میگم اشتباهات پزشکی نمود پیدا نمیکنه . تو میگی اشتباهات پزشکی به چشم میاد . عزیزم مثلا پزشک جراح اگه پنس رو دل و روده جا بزاره حماقت پزشکیه نه اشتباه . ولی اگه یکی از اعضا دچار مشکلی بشه که 10 سال بعد هم بیمار نفهمه این میشه اشتباه . که هیچوقت در مورد پزشک نمود پیدا نمیکنه تو خودت خوب منظور منو باید بدونی . 
    وقتی قداست پزشکی ( به قول خودت ) ازش گرفته میشه دیگه پزشک با یک ارائه دهنده ی خدمات سلامت فرقی نداره . 
    وقتی یک راننده از بین 10 هزار راننده خوابش ببره میشه تیتر یک اخبار . ولی وقتی روزانه 10 هزار پزشک پزشکی خودشون رو بجا نمیارن هیچوقت هیچکس متذکر نمیشه . 

    چرا انقدر بحث رو سطحی میکنی مگه بچم من که بیام سر یه مساله به این پیش پا افتادگی بحث کنم . من اگه نکته ای رو به چشم میارم چون تو بتونی درک درستی از منظورم پیدا کنی. پزشکی با تعمیرکاری قابل مقایسه نیست . منم مقایسه میکنم که تو همینو بفهمی که بله قابل مقایسه نیستن . پس به من نگو اگه یه راننده اگه یه تعمیرکار . 
    تعمیر کار قسم یاد نمیکنه . راننده با پول مردم راننده نمیشه . 
    مشکل اساسِ نه یه سری رفتار های جزئی . منم درک میکنم پزشکی که از ساعت 6 صبح تا 10 شب همش مطب و بیمارستانِ داره زندگیشو میزاره . اما این دلیل مناسبی نیست . چون انسان یا میتونه یا نه . اگر بجای یک پزشک خیلی خوب و 10 تا پزشک معمولی که یکی در میون تشخیصشون اشتباه . 5 تا پزشک خوب داشته باشیم . این فعالیت تقسیم میشه . 
    اگه پزشکی میخواد در عرض یه سال سوناتا 2016 بخره این تقصیر من نیست که مجبور باشم بخاطرش 4 ساعت تو مطب بشینم میتونه کارشُ کم کنه . یا مطب یا بیمارستان یکیش رو انتخاب کنه و هزار راه دیگه . مشکل اینه عزیز من . مقدس بــــود . 

  • سُر. واو. شین

    ۱۴ آبان ۹۴ ، ۰۱:۲۶

    صلوات بفرست عزیزم

  • Raha

    ۱۴ آبان ۹۴ ، ۱۸:۴۷

    وای وای که چقدر شیرینه دنبال کردن این بحث تاابد ناتمام :D

  • مریم یحیایی

    ۱۶ آبان ۹۴ ، ۱۳:۳۰ وب سایت

    تا هر جا این بحثو بکشی کش میاد

  • سُر. واو. شین

    ۱۶ آبان ۹۴ ، ۱۹:۳۶

    آره متاسفانه

  • آناهــیــ ـــتا

    ۲۱ آبان ۹۴ ، ۲۰:۳۹ وب سایت

    همیشه همینطوریه, آدم ترمای اول از دانشگا راضی نیس و همش به جون خودش و بقیه غر می زنه که کاش بیشتر درس خونده بودم یا اگه دانشگاهه شاخ باشه می گه اینهمه درس خوندم که بیام اینجا؟؟

    اما بعد دیگه عادت میشه حتی بدترینش..

    و اینکه کلا دانشجو هرچی خودش بیشتر تلاش کنه و بیشتر بخونه به نفع خودشه, حالا اگه این وسط استاد خوبم گیرش بیاد می شه نیرو محکه براش.
    الان تو رشته  ی خودم که مهندسیه و واحد عملی داره خیلیا بودن که از استادای خوب کلاسا یا حتی دانشگاهای دیگه اجازه میگرفتن بلن میشدن میرفتن سر کلاساشون :-/
    و همونا الان واسه خودشون چیزی شدن و ما اندرخم یه کوچه ایم هنو :))

  • سُر. واو. شین

    ۲۲ آبان ۹۴ ، ۰۱:۱۱

    به نظرم نباید توقع بالای آدم از خودش از بین بره. این که عادت میشه خوب نیست.


    این بخشو موافقم :D 

  • زهرا

    ۲۳ آبان ۹۴ ، ۲۰:۴۳

    بیوشیمی کدوم قسمتا واسه ترم یکه؟

    من ترم بهمنیم هارپر خریدم میخام الان یکم نگاش کنم رفتم سرکلاس ابروریزی نشه:/

  • سُر. واو. شین

    ۲۴ آبان ۹۴ ، ۰۲:۲۵

    معمولا اکثر دانشگاهایی که دیدم جزوه میدن و لزومی نداره رفرنس بخونی. ولی واسه ما آخرین مبحثی که تدریس میشه نارسایی اسیدوز و آلکالوزه. نمیدونم تا کجای هارپر میشه. آناتومی سنگین شده وقت نکردم دیگه از رو هارپر بخونم بیوشیمی رو در جریانش نیستم. 

  • فروردین دخت

    ۳۰ آبان ۹۴ ، ۱۲:۰۱ وب سایت

    منم امسال کنکور دارم....پستای مربوط به کنکورتون رو خوندم ...


    اولا تبریک میگم بابت قبولی توی این رشته و دوما خوش به حالتون...

    سوما یه سوال؟ دور بودن از خانواده سخت نیست؟

  • سُر. واو. شین

    ۳۰ آبان ۹۴ ، ۲۳:۲۸

    ممنون لطف دارین :)


    سخت که قطعاً هست. نمیشه نباشه. هرچند من خودم زیاد دلتنگی حس نمیکنم ولی به هرحال امکان نداره دلت نگیره و دلتنگ چیزی نشی. 

  • manicure

    ۲۰ فروردين ۹۶ ، ۱۵:۵۳ وب سایت

    Thanks for sharing your thoughts on آناتومی گری.
    Regards

  • سُر. واو. شین

    ۲۲ فروردين ۹۶ ، ۰۰:۴۱

    رباتای اسپمر پیشرفت کردن :/

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">