به‌ هر‌ حال

آن شب در سالن کنسرت چه گذشت؟

دوشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۴، ۰۳:۰۰ ق.ظ

دنبال کردن اخبار حملات تروریستی پاریس این روزها کار اکثر مردم شده است. شنیدن این خبر که پلیس سالن کنسرت را محاصره کرده هیجان انگیز است، تصاویر ورود ارتش به خیابان های پاریس جالب است و تصاویر مردم بهت زده در خیابان ها در عین ناراحت کننده بودن، جذابیت دارد. حواشی تجمع تعدادی از مردم تهران در مقابل سفارت فرانسه تب و تاب خاصی دارد و شنیدن خبر بمباران مواضع داعش توسط جنگنده های فرانسه حس خوبی منتقل میکند. پاریس مورد حمله ی تروریستی واقع شد ولی تمام جنبه های این حمله اخباری نیست که میشنویم. درواقع شاید اخباری که میشنویم ذره ای از جنبه های ویرانگر این حملات نیز نباشد. در اخبار تیتر میشود که تروریست ها ده ها نفر را در سالن کنسرت گروگان گرفته اند و پلیس سالن را محاصره کرده است. ولی اتفاق اصلی نه گروگان گیری است و نه محاصره ی پلیس. اتفاق اصلی درون افراد درگیر حادثه رخ میدهد. اتفاق اصلی تغییر مسیر زندگی ده ها نفر است که تنها در چند ثانیه رخ میدهد. معمولاً هیچ کدام از ما این گونه حوادث را از دید قربانیان آن دنبال نمیکنیم. درحالی که ویرانگر ترین جنبه ی حادثه دقیقاً همان بخش ماجراست.

این پست ترجمه ی متنی از صفحه فیسبوک Isobel Bowdery، یکی از بازماندگان حادثه گروگان گیری در سالن کنسرتی در پاریس است که در آن، حادثه ی آن شب را از دیدگاه خود بازگو کرده است. 

Isobel Bowdery

هیچ وقت فکر نمیکنی که ممکن است برای تو هم اتفاق بیفتد. آن شب فقط یک شب جمعه ی معمولی در یک کنسرت راک بود. جو محیط شاد بود و همه مشغول رقص و خنده بودند تا اینکه آن مرد از در جلویی وارد شد و شروع به تیراندازی کرد. همه ی ما ساده لوحانه فکر میکردیم این هم بخشی از نمایش است. این فقط یک حمله ی تروریستی نبود، یک قتل عام بود. ده ها نفر از مردم دقیقاً جلوی چشم من تیر خوردند. حوضچه های خون کف زمین، گریه ی مردانی که بدن های بی جان دوست دخترشان را در آغوش گرفته بودند، سالن کوچک موسیقی، آینده های نابود شده، خانواده های دل شکسته، همه و همه تنها در یک لحظه!

خسته و تنها بودم، برای بیش از یک ساعت خود را به مردن زدم. کنار افرادی دراز کشیدم که میتوانستند اجسام بی حرکت کسانی که دوستشان داشتند را ببینند .. . نفسم را حبس کرده بودم، سعی میکردم تکان نخورم، گریه نکنم و به آن مردها ترسی که خواهان دیدن آن بودند را نشان ندهم. من بسیار خوش شانس بودم که زنده ماندم، ولی خیلی ها نبودند! افراد بیگناهی که به دلایلی دقیقاً مشابه من آنجا حضور داشتند؛ میخواسنند شب جمعه ی خوشی را بگذرانند. این جهان بی رحم است! این اتفاقات جنبه های شرارت آمیز انسان ها را روشن میکند. تصویر آن مردها درحالی که مانند کرکس ما را احاطه کرده بودند تا آخر عمر مرا آزار خواهد داد. طرز دقت آنها در شلیک به افرادی که اطراف سالن بودند بدون قائل شدن کوچکترین ارزشی برای جان انسانها.

بنظر واقعی نمی آمد، هر لحظه انتظار داشتم یک نفر بگوید که همه ی این ماجرا یک کابوس بوده است. اما به عنوان یکی از بازماندکان این حادثه ی وحشتناک اکنون میتوانم قهرمان های آن شب را معرفی کنم. مردی که درحالی که من ناله میکردم به من اطمینان خاطر داد و زندگی خود را به خطر انداخت تا از سر من محافظت کند. زن و شوهری که آخرین کلمات عاشقانه شان باعث شد هنوز به وجود خوبی در دنیا اعتقاد داشته باشم. پلیسی که موفق به نجات جان صدها نفر شد، غریبه ای که من را از سر راه کنار برد و در طول آن 45 دقیقه ای که فکر میکردم پسری که عاشقش هستم مرده، مرا دلداری داد. مرد زخمی که وقتی او را اشتباه گرفتم و بعد متوجه شدم که او Amaury نیست، مرا نگه داشت و گفت همه چیز درست خواهد شد، درحالی که خودش هم تنها و ترسیده بود. زنی که در خانه ی خود را برای بازماندگان باز گذاشت. دوستی که به من سرپناه داد و سپس بیرون رفت تا لباس جدیدی بخرد تا من مجبور نباشم این لباس آغشته به خون را بپوشم. همه ی شماهایی که با پیام هایتان از من حمایت کردید. شما به من ثابت کردید که این دنیا پتانسیل بهتر شدن را دارد. اما قهرمانان اصلی آن 80 نفری هستند که در آن سالن کشته شدند. کسانی که خوش شانس نبودند. کسانی که امروز از خواب بیدار نشدند. و همه ی درد و رنجی که دوستان و خانواده های آن ها با آن دست و پنجه نرم میکنند. من واقعاً متاسفم. هیچ چیز نیست که بتواند این درد را جبران کند. من احساس افتخار میکنم که هنگام آخرین نفس هایشان آنجا در کنارشان بودم و واقعاً عقیده دارم که من هم باید به آن ها میپیوستم. من به شما اطمینان میدهم که آخرین افکار آنها درباره ی آن حیواناتی که باعث تمام این اتفاقات شدند نبوده؛ بلکه آن ها به افرادی که دوستشان داشتند فکر میکردند. 

درحالی که من روی زمین میان خون افراد غریبه دراز کشیده بودم و منتظر گلوله ای بودم که به زندگی 22 ساله ام پایان دهد، تمام چیزهایی را که تابحال دوست داشتم تصور میکردم و با خودم "دوستت دارم" را بارها و بارها زمزمه میکردم. به نقطه های عطف زندگی ام فکر میکردم. آرزو میکردم کسانی که دوستشان داشتم میزان عشقم را بدانند. آرزو میکردم که بدانند مهم نیست چه اتفاقی برای من بیفتد، که به باقی ماندن خوبی در مردم باور داشته باشند، که نگذارند آن مردها پیروز شوند! دیشب زندگی خیلی از مردم برای همیشه عوض شد و این نشانه ای برای ماست که انسان های بهتری باشیم. که طوری زندگی کنیم که قربانیان بیگناه این حادثه آرزوی آن را داشتند ولی متاسفانه حالا هیچگاه توانایی تحقق آن را نخواهند داشت.

آسوده بیارامید فرشتگان، هیچگاه فراموش نخواهید شد ..

• لینک مرتبط: متن اصلی در صفحه فیسبوک Isobel Bowdery

۱ ۰
۸ دیدگاه
| اشتراک‌گذاری‌: به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم

این مطلب با برچسب‌های, Isobel Bowdery, Paris Attacks, حملات پاریس, گروگان گیری پاریس در تاریخ دوشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۴، ۰۳:۰۰ ق.ظ، توسط سُر. واو. شین منتشر شده است.
  • آیدین

    ۲۵ آبان ۹۴ ، ۱۲:۲۹

    همیشه بازمانده های اینجور اتفاقات زندگیشون بعد از اون اتفاق تغییر میکنه و در جهت بهتر شدن البته . 

    دلیلش فکر میکنم اینه که بعد این ماجرا ارزشی برای خودشون تصور میکنن که تا پیش از اون نداشتند . این خود به خود باعث بالا تر رفتن اعتماد به نفس میشه و همینکه خیلی از چیزایی که تا قبل از اون اتفاق براشون ارزشمند بوده ممکنه پوچ بشه . مثلا براشون دیگه بستن ساعت 800 دلاری با ساعت 100 دلاری فرقی شاید نکنه و از اینجور ارزش ها که بیشتر جنبه ی مادی و تظاهر داره . 

    اما خب همیشه این اتفاق برای آدمای خوب نمیوفته . 
    ما همه ی اون 80 نفر رو به قول همین خانوم به عنوان گروهی از فرشتگان میبینیم در صورتی که اگه این اتفاق نیموفتاد همچنان ما اون وسط دزد و خیانت کار و  ... داشتیم . اینکه یکی صرفا خوب باشه چون اینطوری کشته شده از پایه و اساس فکر اشتباهی هست . چه مظلومانه کشته شد مثلا ! 
    چه مظلومانه کشته شدند 80 نفری که تا دیروز حتی اصلا با شنیدن مرگ هزاران نفر در سراسر دنیا شاید ناراحت هم نمیشدن . 

    "کلا لپ کلامم اینه که صرفا اینطوری مردن یه آدم رو تبدیل به یه آدم خوب نمیکنه "

    و صد البته همه میدونیم که همچین متن تراژدیکی رو هر روز صدها عراقی و افغانی میتونن بنویسن اما نه مهمه نه به چشم میاد به دلایل مشخصی از جمله : 1- اونا افغانی و عراقی ان !!!! 2- اونجا که همش انفجار و مرگ و میره دیگه ولمون کن بابا ! 

    مهمترین دلیلش البته اینه که اونا انقدر در مظلومیت و محدودیت قرار دارن که بعد از یه حمله ی تروریستی کسی نیست براشون لباس نو بخره و فرداش به راحتی بتونن به فیسبوکشون دستری داشته باشن تا تایملاینشون رو با خاطرات یک حمله ی تروریستی بروز کنن . 

    و البته سروش جان قبل از اینکه بهم یادآوری کنی این بحث رو خیلیا کردن و نشانه ی سطحی نگری و عوام اندیشی منه باید بگم بله قطعا منم موافقم اینکه یکی تو پاریس بره 40 نفرو بکشه با یکی تو عراق خب فرق داره . ولی خب عراقی ها هم آدم ن . هر کدوم برا خودشون به قول خانم عشقی دارن یاری دارن هزار تا خاطرخواه دارن و فلان و هرچی هم که حالا سیاه باشن و از نظر ما زشت و کثیف و بد لباس ولی دلیل نمیشه :| 

    اینکه یجایی هر روز کشت و کشتار میشه پس بعد یکی دوسال دیگه نه ارزش خبری داشته باشه نه مهم باشه واسمون کاملا نشانه ی نفهمی و کج اندیشی ما انسان ها میتونه باشه . 

    من همتون رو به روزی بشارت میدم که اگر 1000 تا ایرانی توی بمب گذاری در ورزشگاه آزادی بمیرن نه گوگل لوگو ش مشکی میشه . نه مجسمه آزادی و ایفل با پرچم ما نور پردازی میشه . دلیلش هم واضحه . به همون دلیلی که ما مرگ و میر یمنی ها و افریقایی ها و ... برامون مهم نیست . 

    حالا هدف چی بود از نگارش این نظر ؟ 1- از رو بیکاری :| 
    2- بجای ( نمیگم غرب زدگی ) اینکه اینقدر ظاهر اتفاقات رو بررسی کنیم . یکم به عمق ماجرا و تاثیرش و دلایل اون توجه کنیم . 
    بجای اینکه تقسیم شیم به دو گروه عذاداران پاریس و مسخره کنندگان عذاداران پاریس ! یه فکری به حال خودمون بکنیم . بالاخره از یجایی باید این افکار پوچ رو تغییر بدیم دیگه . وقتی تو و 100 تا وبلاگ و یوزر دیگه میان در مورد پاریس مینویسن و متاثر هستن . و 1000 نفر دیگه مثل من میان میگن چرا برا اینا آره برا اونا نه ! چرا نژاد پرستی چرا فرق میذارین و چرا فلان . اینا از کل حملات تروریستی دنیا خطرناک تره . اینا اصن حمله ی تروریستی به نفسِ  به فکرِ نه جون . 
    نتیجه ش رو هر روز میبینیم تو اجتماع . 


  • سُر. واو. شین

    ۲۵ آبان ۹۴ ، ۱۲:۵۷

    به نظرم اون تغییرات مثبتی که گفتی ممکنه پیش بیاد ولی بعد از اینکه اون فرد از شوک حادثه بیرون اومد. قطعاً بعد از چنین حادثه ای خیلیا دیگه نمیتونن مثل قبل بشن!

    اینم موافقم که قطعاً خیلی از آدمایی که اونجا کشته شدن آدمای پاک و خوبی نبودن. از قضا عقیده دارم که اکثر قریب به اتفاقشون جوون های خیلی آلوده به گناهی بودن. ولی همونطور که بالای متن نوشتم هدفم از ارسال این مطلب انتقال اون حس افراد حادثه دیده بود. کسی که وسط اون مهلکه بوده قطعاً به خاطر فشار روحی که تحمل میکنه مورچه های روی زمین رو هم به عنوان  فرشته های مظلوم میبینه. دلیل نمیشه چون ترجمه ش کردم با همه ی حرفاش موافق باشم.

    درباره ی قسمت بعد حرفات هم اولا "افغانی" واحد پول کشور افغانستانه نه اسم ملیت. افغان هستن نه افغانی. بعد هم این متن رو بخون و یکم فکر کن بهش. فکر نکنم کسی تو ایران مخالف ارزش برابر جون انسانها باشه. ولی موضوع اینه که همه خیلی خوب بلدن تز روشنفکری بدن.

    و درباره بمب گذاری توی ایران که گفتی. همون طور که تو متن آقای وفاخواه که عکسشو دادم تلویحاً گفته شده ناراحتی و شوکه شدن مردم از حمله تروریستی پاریس شاید به دلیل این نباشه که ما مردم پاریس رو دوست داریم. نشون به اون نشون که من تابحال یه فرانسوی رو از نزدیک ندیدم و بود و نبودشون تاثیری تو زندگیم نداره. یعنی ناراحت بودنم به خاطر علاقه م به فرانسوی ها نیست. بلکه مردم از این خبر شوکه شدن چون به پاریس حمله شد! چنین کشتاری اونم تو پاریس پیام های خیلی زیادی داره که جدا از تراژیک بودن قضیه باید به خاطر اونا شوکه شد. در همون حد بمب گذاری توی ایران هم جهان رو شوکه خواهد کرد. چون مردم جهان قدرت تفکر دارن و میدونن کشوری که توی چنین منطقه ی پرخطری حضور داره و اتفاقی توش نمیفته امنیت داخلی بالایی داره. پس اگه یه روز چنین حمله ی توی ایران اتفاق بیفته اتفاقاً پیام بزرگتری نسبت به فرانسه برای جهان خواهد داشت. ولی چیزی که اون روز باعث میشه پرچم ایران رو روی کاخ سفید نندازن و گوگل تو صفحه ی اولش پرچم سیاه نزنه، سیاست خارجه ی ایران و تبلیغات منفی کشورهای غربیه که باعث میشه اون شوکه شدن مردم در کنارش ناراحتی نباشه. نمیدونم منظورمو رسوندم یا نه. هرچند به نظر من به خاطر صلاح رابطه با ایران هم که شده اوباما یه کارایی میکنه. شاید پرچم ایرانم انداختن!

    ولی متاسفانه افرادی مثل تو که همه جا داد برابری انسان ها و چرا پاریس آره و لبنان نه و اینا راه میندازن دارن کارو به جایی میرسونن که دفعه ی بعد تو جوابشون این جمله رو بشنون که: "اصلاً من مردم فرانسه رو خیلی دوست دارم ولی لبنانی ها رو به هیچ جام حساب نمیکنم. حرفی داری؟" . که خب همه موافقیم نباید بذاریم به اونجا برسه.

    پ.ن: دوستان عزیزی که مکالمات من و آیدین رو میخونین بدانید و آگاه باشید که اگه یه جایی لحن صحبت هام تند میشه به خاطر اینه که آیدین دوست قدیمیم هست و خوشبختانه دستم از این لحاظ بازه :D

  • آیدین

    ۲۵ آبان ۹۴ ، ۱۴:۰۷

    عزیز من , ما تو زبان فارسی به ساکنان ایران میگیم ایرانی , به ساکنان فرانسه میگیم فرانسوی و طبیعتا به ساکنان افغانستان هم میگیم افغانستانی و بنا به هر دلیلی این واژه شده افغانی دیگه تقصیر من نیست که ! :| طبق اصول باید بگیم یا افغانستانی یا افغان ها مثلا مثل ترکمن ها و عرب ها مثلا کلا من از طرف خودم متاسفم :| 


    ولی ! 

    موضوع الان دوتا بخش داره از نظر من ! 

    اول : در مورد نظر خودت و آقای وفاخواه . منم میدونم و خودم گفتم طبیعتا ما از شنیدن خبر حمله تو پاریس بیشتر شُک میشیم تا عراق ! 
    طبیعتا ارزش خبری و سر و صدایی که به پا میکنه بیشتر هست !
    طبیعتا تاثیری که رو سیاست های کشور های مختلف میزاره بیشتر هست!!!
    اصلا باید هم همینطور باشه بنا به همون دلایل واهی که من و تو جناب وفاخواه میدونیم . 

    مساله اینه من اصن نگفتم چرا همه دنیا برا اینا ناراحت شدن برا اونا نه ! نگفتم چرا برا اینا نورپردازی کردن برا اونا نه ! نمیگم چرا فرانسوی ها آدمن عراقی ها ! 

    من اصن حتی راجع به بمب گذاری تو پاریس و نقش فرانسه در جنگ با الجزایر و تاثیر مردم بیروت رو دنیا هم حرف نمیزنم . 

    من دارم میگم این موضوع کوچکی نیست که ما همه دلامون از کشته شدن 120 تا فرانسوی بدرد میاد !!! اما از کشته شدن 600 تا ایرانی خوشحال هم میشیم !!! چرا ؟؟؟ به دلایل مشخصی که نمیگم که باز از توش بحث در نیاد . 

    و حتی مشکل من این نیست که دل ما بدرد میاد و اصن کاش واقعا حتی برا اون 120 تا فرانسوی هم که شده بدرد بیاد !!! اصن اون آدمایی که تو بیروت و عراق و عربستان و یمن میمیرن به درک !!! کاش واقعا از مرگ این 120 نفر که کل زندگی تو پر قو بودن و وسط عشق و حالشون مردن بدرد بیاد !! 

    منتها نمیاد عزیز من نمیاد . وقتی مردم عادی درگیر تظاهر بشن . اسیر و بنده ی اخبار و جبر جغرافیایی بشن این مساله ای هست که باید راجع بهش با من بحث کنی . 

    اگه 1000 نفر فلان جای زمین از هر قومیتی با هر حادثه ای بمیرن و اخبار یه اشاره کوتاه کنه هیچی به چپش هم نمیگیره . اما کافیه اخبار مرگ یک نفر رو بزرگ کنه و همه خودشون رو بانی و صاحب مجلس میدونن . مشکل من و خیلیای دیگه که به قول تو داریم سنگ یمن و عراق و کوفت و زهر مار رو به سینه میزنیم این نیست که چرا فرانسه آره اینا نه ! مشکل اینه این مسیر که داره طی میشه و هر روز شاهد بدتر شدنش هستیم تا جایی که یه جمعیت عظیمی از مرگ 2000 هزار نفر تو انجام اصول دینی خودشون خوشحال میشن !! این مسیر مسیر درستی نیست . انتهاش میرسه به جایی که همه ی درد ها و غصه ها ناشی از تظاهر و سیاست میشه . تو این فضا راستی آزمایی و ارزش گذاری تقریبا غیر ممکنِ و اگه این اتفاق بیوفته نتیجه ش میشه گروهک هایی بدتر از داعش و طالبان و . . . چرا درک نمیکنی منظور منو . فک کردی برا من فرقی داره تو یمنی ها و لبنانی هارو به اونجات بگیری :| نه عزیزم نه برا تو فرق میکنه نه برا من نه برا اون یمنی ها ! :))) 


    اون اول گفتم دوتا بخش داره موضوع الان بخش دومش راستش یادم نمیاد دوس دارم یه بخشی بگم اصن :| 


  • سُر. واو. شین

    ۲۵ آبان ۹۴ ، ۱۷:۰۰

    خط فکری پشت این پیامت که با پیام قبلی کاملاً تفاوت داشت. ولی در کل با یه بخشاییش موافقم. و خب به نظر من قیاس کشتار پاریس با حادثه ی منا قیاس مع الفارقه. طبیعتاً اگه تو سوپرمارکت سر کوچه ی ما تیر اندازی بشه و صاحب مغازه کشته بشه من براش ناراحت میشم. ولی اگه پسر همون صاحب مغازه خودش بره تو اتوبان رالی راه بندازه و در اثر تصادف کشته بشه برام مهم نیست. من برای حادثه ی منا واقعا ناراحت نشدم چون به نظرم دلیلی نداره. خودشون رفتن، خودشون بی نظمی کردن و خودشون مردن. منظورم از "خودشون" صرف ایرانی ها نیست. تمام افراد کشته شده منظورمن.


    این متن هم از آقای کیوان حسینی بخون درباره ارزش جان انسانها. خیلی خوب گفته:

    نخیر «ارزش جان انسانها» - اگر اصولا چنین ارزشی وجود خارجی داشته باشد -قطعا برابر نیست. نه برای رسانه‌ها. نه برای سیاستمداران. نه برای اقتصاددانان. و نه حتی برای شما که با هیجانی آرمانگرایانه معتقدید که تفاوتی میان مرگ انسانها نیست.
    برای رسانه‌ها، چیزی به نام «ارزش جان انسان‌ها» در انتخاب اخبارشان اصولا معنای روشنی ندارد. آنچه معنا دارد «ارزش خبری» است.
    «ارزش خبری» هم اخلاقی نیست، تکنیکی است. برای رسانه‌ها بین یک کشته و ۱۰۰ کشته و ۱۰ هزار کشته، تفاوت جدی وجود دارد. یک کشته، خبر کوتاه است. ۱۰ هزار کشته یعنی اینکه همه چیز تعطیل و فقط همین خبر را پوشش بدهید. به این می‌گویند ارزش خبری «فراوانی».
    فقط هم تعداد نیست. به وضوح اینکه طرف کجا مرده و چطوری مرده مهم است. وگرنه روزی هزاران نفر می‌میرند. بسیاری کشته می‌شوند. بسیاری بی‌هیچ گناهی قربانی خشونت‌های قومی، مذهبی و سیاسی می‌شوند. هیچ رسانه‌ای نمی‌تواند خبر همه کشته شدگان را منتشر کند. هر رسانه ای بر اساس «ارزش‌های خبری»، آنها را که به نظرش مهمتر است پوشش می‌دهد. برای رسانه فارسی زبان که مخاطبانش عموما در ایران ساکن هستند، کشته شدن ۱۰ نفر در جزایر سلیمان، مطلقا هم وزن کشته شدن ۱۰ نفر در بغداد نیست. ارزش خبری کشته شدن ۱۰ نفر در بغداد دهها برابر کشته شدن انسانها در جزایر سلیمان است. خبرنگارها به این می‌گویند ارزش خبری «مجاورت».
    حالا اگر هر روز در بغداد آدم کشته شود، این خبر روز به روز بی‌ارزش‌تر می‌شود. به همین وضوح و سادگی ارزش خبری کشته شدن آدمها کم می‌شود. بی هیچ تعارفی. حالا تئوری هم هست که مخاطب در برابر خبری که هر روز تکرار می‌شود، بی‌حس‌ می‌شود. ولی تئوری است. اثباتش گردن کسی که نظریه‌اش را نوشته. الان ارزش خبر به رگبار بسته شدن شهروندان آمریکایی، نسبت به پنج سال پیش بسیار کمتر شده است. چون حادثه‌ای است که هر ماه تکرار می‌شود. اما اگر یک نفر برود در یک مدرسه لندن و دانش‌آموزان را به رگبار ببندد، دنیای رسانه‌های انگلیسی، زلزله می‌آید.
    یک ارزش خبری دیگر هم هست که در آموزش خبرنویسی در ایران بهش می‌گویند «شهرت» ولی در واقع مجموعه‌ای است از چند ارزش خبری مختلف. بهرحال فهمش خیلی ساده است. اگر جرج کلونی زبانم لال سرطان بگیرد، این یک خبر مهم و جهانی است. ولی خیلی‌های دیگر سرطان می‌گیرند و آب از آب تکان نمی‌خورد. انگلیسی‌ها به این ارزش خبری می‌گویند «reference to elite persons».
    درست شبیه به این را برای ملت‌ها هم دارند. یعنی رسما در دنیای رسانه چیزی به اسم elite nations وجود دارد. این ارزش خبری موجب می‌شود تا مجری CNN بگوید رهبران آمریکا، بریتانیا، آلمان، روسیه و ایران به رییس جمهوری فرانسه تسلیت گفتند. در حالی که دهها رهبر جهان تسلیت گفته‌اند. حالا نه اینکه ایرانی‌ها ملت الیتی باشند. در این کانتکست، تسلیت روحانی اهمیت خاص پیدا می‌کند. یا دستکم ایران از ملتهای الیت خاورمیانه محسوب می‌شود. و به دلیل همین ارزش خبری بود که اعتراض ایرانی‌ها به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، تمام خبرگزاریها و تلویزیونهای مهم جهان را پر کرده بود ولی همان سال، اعتراضهای ملت کوچک و فقیر توگو به نتایج انتخاباتشان اصلا به گوش شما که دارید این متن را می‌خوانید نرسید!
    بر اساس این ارزش خبری نه تنها میان فرانسه و لبنان تفاوت هست، بلکه بین فرانسه و چک و مجارستان و بلغارستان و رومانی هم تفاوت است. خبرهای یک کشور که بمب اتم دارد، یکی از بزرگترین ارتش‌های جهان را دارد، در شورای امنیت حق وتو دارد و صنعت و اقتصاد پیشرفته دارد، از بسیاری از کشورهای جهان مهمتر است. به همین دلیل است که آمریکایی‌ها آب می‌خورند دنیا با خبر می‌شود.
    ارزش‌های خبری هم توسط یک سری روزنامه‌نگار بی‌اخلاق سنگدل نوشته نشده. ارزش‌های خبری، فرمول ساده شده‌ای است برای اینکه آنچه برای مخاطب اهمیت دارد به دستش برسد نه آنچه که برای خبرنگار اهمیت دارد. خبر مرگ مادربزرگ عزیز من، از هر خبر دیگری که در عمرم نوشته بودم برایم مهمتر بود. اما منطقا این خبر اهمیت کافی برای انتشار در رادیو فردا را نداشت. به بیان دیگر اگر فکر می‌کنید رسانه‌ها را یک مشت آدم سنگدل قدرت‌پرست اداره می‌کنند که فقط سلامتی جرج کلونی و کشته‌های پاریس و اظهار نظر حسن روحانی برایشان اهمیت خارق‌العاده دارد، بهتر است توی آینه نگاه کنید. چون شما که مخاطبین همین رسانه‌ها هستید، این ارزش‌های خبری را شکل داده‌اید.
    چون برای شما ارزش جان آدمها یکی نیست.

  • آیدین

    ۲۵ آبان ۹۴ ، ۱۷:۳۰

    سروش من هی دارم بهت میگم من بحثم ورای مباحثی از این دست مثل ارزش خبری و لوس بازی های اونا فرانسوی اونا خوشگلترن پس گناه دارن ِ تو هی منو خودتو پشت این ارزش خبری کوفتی نگه میداری . 

    هم من هم تو هم هرکسی که یبار اخبار گوش کرده باشه آشناس با نحوه ی انتخاب و هایلایت خبر ها . حتی خبرهایی که در دنیا صدا میکنه رو ما اگه اینترنت نداشته باشیم نمیتونیم بفهمیم و فقط محدود میشیم به اخباری که بهش دسترسی داریم . 
    من دارم خودم میگم این به عنوان یه مشکل اصن !!

    خودم گفتم نباید تبدیل بشیم به مردمی که اسیر و بنده ی اخباریم . 

    رسانه ها شیب فکری رو منتقل میکنن به راحتی در پس افکارت بهشون میل و جهت میدن . چجوری ؟؟ 

    مثلا اخبار ایران 20 سال از زندگیت راجع به اسراییل خبر های بد منتشر کرده . حالا تو سال 21 ام تو یهو چشمت به یه سایت میوفته که از اسراییل خوب گفته . این وسط ایران هم چندتا خبر رو گنده کرده یا به عمد جور دیگه منتشر کرده که همین کافیه تا تو کلا اخبار بد رو فراموش کنی و خلاف جهت شنا کنی . این نمونه ی بارزی هست که در هر ایرانی ای میتونی ببینیش . دقیقا اتفاقی که داره واسه فلسطینی ها میوفته . مردم فکر نمیکنن میزارن رسانه بجاشون فکر کنه . 

    منم میگم نه نزار تو اِ وبلاگ نویس تو اِ نویسنده ی نشریه اون آقا که فلان باکس تو فلان روزنامه رو میخواد پر کنه اگه به عنوان رسانه جلوی این روند رو بگیره و فکر رو آزاد کنه باعث میشه همچی بهتر بشه . 

    تو خودت یا اسیر این رسانه ای یا از تاثیرش آگاهی داری میدونی من چی میگم. 

    وقتی من از منا حرف زدم یا از پاریس و بیروت و بغداد و افغانستان منظورم بمب گذاری شده انقد مردن که نیست طبیعتا . 

    توی محاسبه ی دیفرانسیل گرانش زمین مثلا شما نیاز داری تا یه المان داشته باشی تا بتونی باهاش اندازه بگیری . وقتی این المان نباشه طبیعتا چیزی هم تو معادله اتفاق نمیوفته . الانم بحث های ما سر این موضوع یا سر اون موضوع دکترا فلانن در همین راستا هست . اینا همه نقش المان رو برای نشون دادن جریان های فکری بازی میکنن . نباید نگاهت به قیافه عناصر باشه باید واکنش هارو بررسی کنی .

  • سُر. واو. شین

    ۲۵ آبان ۹۴ ، ۲۲:۲۱

    اینا رو موافقم باهات ولی خب تصحیحش تو جامعه ی ایران فکر نکنم شدنی باشه واقعاً. اگر هم شدنی باشه خیلی خیلی طول میکشه و همت خیلی زیادی از خیلی جاها مطلبه.

  • آقای سر به هوا ...

    ۲۹ آبان ۹۴ ، ۱۱:۳۰ وب سایت

    ما تو پادگان تلویزیون هم نداریم از دنیا بی خبرم اصلا :(

  • سُر. واو. شین

    ۲۹ آبان ۹۴ ، ۱۴:۳۹

    ما که تو خوابگاه تلویزیون داریم هم نمیبینم من. یه اپلیکیشن خبری بریز رو گوشیت قشنگ در جریان مسائل قرار میگیری.

  • sina S.M

    ۱۹ آذر ۹۴ ، ۰۰:۲۳ وب سایت

    چقد آیدین زر زده اینجا :دی

    ببخشید ... راستی که پسر تو تو کف پاریسی ؟!
    جهان ترسناکه ولی به همون اندازه غیر واقعیه ...
    مگر پست داروین رو نخوندی تو وبم ؟! :دی

    نمیدونم خوندن اینکه : یه مردیکه جنازه ی سوراخ سوراخ دوست دخترش افتاد رو دستش و ...
    چه تاثیری رو اعمال ما داره ؟!
    مثلن باعث میشه به بد بودن داعش پی ببریم ؟!! خب مگه تا الان کسی میگفت خوبه ؟ ( بله صدها هزار نفر میگن داعش خوبه ولی اونها همون داعشی ها هستند و مسلمن با خودن اینکه یه مرده با سوراخ سوراخ شدن دوست دخترش گریه میکنه ، نظرشون نسبت به داعش عوض نمیشه کما اینکه خوشحال ترم میشن :دی )‌

    و این تی شرت خونین ...
    چقدر احساساتی هستید ! مثل روزنامه ی وطن امروز باشید...
    همانی که تیتر زد : بفرمایید شام .. :(!
    راستی آپم ...
    مگر نه علاقه ای به کشتار پاریس ندارم ... به نظرم خیلی غیر واقعی بود . نمیدونم آدم با گفتن جمله ی <باور میکنم> واقعن باور میکنه یا نه !!! (گرفتی چی گفتم؟:دی )

  • سُر. واو. شین

    ۱۹ آذر ۹۴ ، ۰۱:۱۷

    آیدینه دیگه عادتشه :))


    کلاً موافقم باهات ولی خب تاثیری که رو رفتار ما میذاره قرار نیست فقط پی بردن به خوب و بد داعش باشه. همین که قدر همدیگه رو بیشتر بدونیم و این چیز میزا کافیه.

    وطن امروز که عالیه :)) 

    غیر واقعی بودن قضیه رو هم موافقم باهات. قطعاً ماجرا با آنچه که در اخبار میشنوید متفاوت است. 

  • sina S.M

    ۱۹ آذر ۹۴ ، ۱۰:۰۲ وب سایت

    قدر همیدیگه رو بیشتر دونستن !
    چه جمله ی غم انگیزی !
    این کار تنها باعث میشه خداحافظی (مجاز از مرگ !) سخت تر و وحشتناک تری داشته باشیم ...

    راستی بیا جواب بده یعنی چی کتاب پرستانه !؟

  • سُر. واو. شین

    ۱۹ آذر ۹۴ ، ۱۵:۲۲

    آره خب شمشیر دو لبه ست :D 


    یه ساعت دیرتر میومدم با تفنگ میومدی جلو خونمون میگفتی معنیشو بگم حتما :)))))

  • sina S.M

    ۱۹ آذر ۹۴ ، ۱۰:۲۱ وب سایت

     استی از کمند سلیمانی خبری نداری ؟! وبش که پوکیده :دی


  • سُر. واو. شین

    ۱۹ آذر ۹۴ ، ۱۵:۲۲

    خدافظی کرد پاک کرد وبشو بنده خدا :D 

  • خانم والیوم

    ۲۱ آذر ۹۴ ، ۱۱:۰۶ وب سایت

    هوووم وحشتناکه!


  • سُر. واو. شین

    ۲۱ آذر ۹۴ ، ۱۲:۳۸

    هوم

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">