به‌ هر‌ حال

یک استنتاج، یک نامه و چند پی نوشت

جمعه, ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ۰۸:۴۴ ب.ظ

یکی از چیزایی که تو مدتی که اینجا هستم متوجه شدم یه تفاوت بزرگ بین دخترا و پسراست. به این شکل که دخترا خیلی تمایل دارن دور خودشون یه دایره ی دوستی و حاشیه ی امن درست کنن و از اون خارج نشن. یعنی چند روز که تو محیط دانشگاه باشی متوجه میشی که تو وقت های آزاد دخترا به شکل کلونی هایی از هم فاصله میگیرن و دسته دسته میشن و معمولاً اعضای هر دسته فقط با اعضای همون دسته رابطه دارن و با بقیه حال نمیکنن. ولی در مورد پسرا با چند درجه اختلاف میشه گفت که کلونی ای تشکیل نمیشه و تقریبا همه با هم میپرن. هرچند بالاخره اکیپ های دوستی همیشه هستن ولی خب تو پسرا رابطه ای هم بین این اکیپ ها وجود داره. به نظر من همین تفاوت هم باعث میشه که افسردگی و غم دوری و زانوی غم بغل گرفتن و این مسائل توی دخترا بیشتر دیده بشه چون دورشون به قدری شلوغ نیست که ناراحتی از یادشون بره. البته اینطور نیست که پسرا شاد و شنگول باشن و ناراحت دوری از شهر و خانواده نباشن. ولی خب اثرش کمتر خودشو نشون میده. مثلاً حتی چند بار مورد داشتیم که دختره سر کلاس زده زیر گریه یا فشارش افتاده و استاد و کارکنان دانشگاه بردن آرومش کردن. ولی دپرس شدن تو پسرا غیرمستقیم از رفتارشون معلوم میشه. به علاوه یه عده که مثلاً وقتی برمیگردن سمتت میبینی چشماشون قرمزه و مشخصه که گریه کردن. خلاصه اگه دختری هستین که تو خوابگاه ناراحت و افسرده شدین سعی کنین یکم اون دایره دوستیتون رو بزرگتر کنین شاید کارساز بود.

یه نکته هم به اساتید و مسئولین ذیربط دانشگاها گوشزد بکنم. ببینین بزرگواران، وقتی شما با دانشجوهای ترم اول و دوم سر و کار دارید یعنی هر روز صبح یه قشری جلوی شما میشینن که فقط چند تا ماشین برای حفظ گفته های شما نیستن. بلکه انسان هایی هستن که تمام احساسات و عواطف انسانی رو همراه خودشون حمل میکنن. این احساسات برای دانشجوهایی که ذکر کردم شامل دلتنگی در اثر دوری هم میشه. بنابراین این دانشجوهای بینوا روزانه درس میخونن به امید گذشتن زمان و رسیدن به تعطیلاتی که بتونن برن و به افراد و چیزها و جاهایی که دلتنگ اونا هستن سر بزنن. پس مطمئن باشین که هر دانشجو برای تمام تعطیلات تا پایان ترم برنامه داره. بنابراین وقتی یه کلاس میان و ازتون درخواست میکنن که فلان روز رو تعطیل کنین تا بیشتر تو شهرشون بمونن نگین که: نمیشه، بهتره خانواده هاتون بیان اینجا که از درس عقب نمونین. چرا که دلتنگی فقط برای خانواده نیست. حجم خیلی بالایی از دلتنگی یه نفر میتونه برای دوستای قدیمی، محیط خونه و حتی خیابون های شهرش باشه.

یه مورد رو هم به طور خاص برای یکی از اساتید عزیز بگم که عزیز من وقتی میخوای به دانشجوها دلداری بدی نگو منم پروازی ام و مثل شما دلتنگ خانواده م میشم. و خواهش میکنم دیگه اینو نگو که بچه هام روزایی که نیستم بهونه ی نبودنم رو میگیرن. چون اولاً شما کلاً دو سه روز در هفته با هواپیما تو ناز و نعمت میای اینجا توی بهترین هتل بهت لوکس ترین خدمات ارائه میشه و با راننده شخصی میبرن میارنت. دوماً این که شما لااقل سی چهل ساله کارت اینه؛ یعنی این مساله ی دوری از خانواده برات از حموم رفتن عادی تر شده. و سوماً این که خدایی بچه هات بهونه ی نبودنتو میگیرن؟ آخه تو که لااقل شصتاد سال سن داری الان نوه ی بچه ت همسن بابای منه پسر خوب! بهونه میگیره؟ الهی!

  این استاد که گفتم تنها کسیه که یه روز از کلاسش که برمیگردیم تحسینش میکنیم یه روز فحش بارون! سینوسی نیست ولی کاری میکنه ما سینوسی باشیم درواقع.

  درحالی که اکثر شما دوستان و هواداران عزیز تو شهرهاتون دارین با پالتو و لباس پشمی بیرون میرین الآن اینجا تازه هوا طوری شده که حال میده با آستین کوتاه بری قدم بزنی!

  دلم برای Assassin's Creed: BH و GTA V و چند قلم بازی دیگه تنگ شده. بیصبرانه منتظر تعطیلات اواسط آذرماه و دیدار با Xbox360 عزیزم هستم :D 

  خیلی مطالب برای نوشتن هست ولی زمانه فرصت نوشتن نمیده بهم. اول از خودم و بعد از شماها عذر میخوام. امیدوارم بیشتر وقت بشه در آینده. 

۲ ۰
۴ دیدگاه
| اشتراک‌گذاری‌: به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم

  • آقای سر به هوا ...

    ۲۲ آبان ۹۴ ، ۲۱:۳۵ وب سایت

    پسرها چطورین ؟ :دی
    دوست دارن دورشون پر باشه از دوستای زیاد و همیشه هم صربه بخورن ...

  • سُر. واو. شین

    ۲۳ آبان ۹۴ ، ۱۴:۲۵

    به فرم پسرا هم اشاره کردم دیگه :D 

  • آیدین

    ۲۲ آبان ۹۴ ، ۲۲:۵۵

    کلا مساله ای که بهش اشاره نکردی اینه که : 


    دخترا بیشتر از پسر ها در محیط خانواده بزرگ میشن و روابط صمیمی تری هم دارن هم با اعضای خانواده هم با اقوام و رفقایی که تو شهر خودشون دارن . 

    اساسا نه فقط به این دلیل که دخترا خودشون رو وارد دوایر دوستی میکنن بلکه به این دلیل که وابستگی بیشتری درشون ایجاد میشه خب بیشتر هم دلتنگ میشن و ازونجایی که مثل ما پسرا لازم نیست تو مراسم عذا مثلا چشمشونو فشار بدن تا تازه قرمز بشه اشکشون دم مشکشونه و این اصن مساله ای نیست که بگیم ثابته تو دختر و پسر و به این دلایل تو دخترا اینطوری میشه . ( شما الان به صورت پیشفرض مثلا تو یه جمع زنونه یه مُلا بزاری وسط چراغو خاموش کنی همه زار زار گریه میکنن :| ) 

    به عنوان نکته ی آخر سلام من رو به استاد م.ز برسون و ازش به خاطر این دلداری دادنش تشکر کن و حتما ازش سوال کن که اسپرم انسان تا چه سنی خاصیت باروری داره چون با شصت سال سن انگار بچه هاش بین 6 تا 10 باید باشن با این خصوصیات اخلاقی که ازشون تعریف کرد :|

  • سُر. واو. شین

    ۲۳ آبان ۹۴ ، ۱۴:۲۶

    دختر مستقل و پسر وابسته هم کم نداریم ولی خب منظورم دلیل تشدید ناراحتیشون بود. وگرنه واضحه که پسرا کمتر از دخترا احساسی هستن.


    :))))) انتقال میدم حرفتو حتماً.

  • فاطمه .ح

    ۲۳ آبان ۹۴ ، ۱۳:۵۲ وب سایت

    من هوای سرد رو بیشتر از هوای ملایم و گرم دوست دارم :دی
    ولی بارون نه. از بس بارون باریده اعصابمون خورد شده.

    فکر کن اونایی که تو هیچ اکیپ دخترانه ای نیستن چیکار میکنن ! افسردگیشون خیلی شدید میشه.

  • سُر. واو. شین

    ۲۳ آبان ۹۴ ، ۱۴:۲۷

    من کلاً بارون و ابر و سرما رو به آفتاب و گرما ترجیح میدم در همه حال :D 


    آره طفلیا.

  • آناهــیــ ـــتا

    ۲۳ آبان ۹۴ ، ۲۱:۴۰ وب سایت

    در مورد فرم دخترا و پسرا اینو بگم که, دخترا خیلی شخصیتشون پیچیده تره, واسه همین سخت تر به همدیگه اعتماد می کنن.
    تو همون اکیپ ها هم اگه ببینید بازم هستن کسایی که دل خوشی از هم نداشته باشن. دلیلشم اینه که خیلیا تو ظاهر باهم اوکی ن کلی م قربون صدقه ی هم می رن اما درواقع هیچ اهمیتی برا هم ندارن و فقط هروقت بهت نیاز داشته باشن "دوست جون" شون می شی. 
    اما پسرا معمولا با مرام ترن, اگه با کسی حال نکنن کلا طرفش نمی رن یا یه جوری رفتار می کنن که طرف خودش می فهمه. تا اینکه بخوان در ظاهر باهاش رفیق جون جونی باشن و تا کارشون تموم می شه اصلا اسم طرفو هم یادشون نیاد.
    البته این یه چیز کلی ه, ممکنه بعضیام اصلا همچین اخلاقی نداشته باشن اما بعد از 6 سال خاک دانشگا خوردن این چیزی بوده که به عینه دیدم

    بَرادرهود هم دیگه دلتنگی داره :))
    اما من همیشه دلم واسه AC II و revelations تنگ می شه, و پشتک بالانس زدن تو خیابونای فلورانس و ونیز و کنستانتیناپول...

  • سُر. واو. شین

    ۲۴ آبان ۹۴ ، ۰۲:۲۸

    آره اینو قبلا هم یکی گفته بود بهم. چه کاریه خب رک باشین دیگه :D

    برادرهود خیلی عالی بود خدایی :)) همه قسمتا قبل بلک فلگ خوب بودن ولی با این یکی بیشتر ارتباط برقرار کردم من. 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">