به‌ هر‌ حال

به لب رسیده جان, کجایی؟

چهارشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۳۹ ق.ظ

  • خیلی سخت است که حقیقت ظلمی که در حقت شده است را بدانی ولی به هیچکس چیزی نگویی و سکوت کنی. من و شما نمیتوانیم. شما شاید, ولی من نمیتوانم! , سکوت کردن سخت است ولی سخت تر از آن این است که لبخند بزنی و طوری رفتار کنی که انگار چیزی نشده. و دلیل این رفتارت هم این باشد که زور دست کسانی است که مصلحت را در این کار میدانند! , ولی هر کاری هم بکنی نمیتوانی چشمانت را دروغگوی خوبی بار بیاوری. در این مواقع که زبانت بر خلاف بغض درونی ات حرف میزند, چشمانت به جای آن حقیقت را فریاد میزنند. الآن بیشتر از همیشه اعتقاد دارم که او چه انسان بزرگی است !

  • چند روز پیش جلوی بانک در ماشین منتظر پدر و مادرم بودم و آهنگ گوش میدادم - چاوشی یا چارتار, درست یادم نیست - . پیرمرد دست فروش متحرکی توجهم را جلب کرد. منظورم از متحرک این است که بساطش گوشه پیاده رو پهن نبود. از آنهایی بود که وسیله ای را عمده خریده و در یک کیسه گذاشته و در خیابان ها دنبال خریدار میگردند. امثالش را هر روز در خیابان, مترو, اتوبوس و ... میبینید. آن پیرمرد سخت راه میرفت و مشخصاً کمردرد بدی داشت. واضح بود که از روی کیف و محض سرگرمی دست فروشی نمیکرد! , من اساساً کسی نیستم که برای دیگران دل بسوزانم. یعنی اصلاً برایم مهم نیست که آن پیرمرد در زندگی اش چقدر سختی کشیده و الآن چقدر در فقر و نداری دست و پا میزند. از تحریم ها و سرانه درآمد و خط فقر چند میلیون تومانی هم اطلاعی ندارم! ولی میدانم هر انسانی, به هر شکلی که زندگی کرده باشد, باید در ۷۰-۸۰ سالگی آسایش داشته باشد. آن پیرمرد "حق" داشت که در این سن, لااقل شکم سیر و سرپناه امن و زندگی آرامی داشته باشد, حق داشت!

  • هرچه به کنکور نزدیک تر میشویم یک چیزهایی سخت تر میشوند. مثلا همیشه از سال بالاترها شنیده ایم که ماه های آخر رتبه ها ناگهان جابجا میشوند و بعضی ها که اسم و رسمی داشته اند کنار میروند و اسم افرادی که تابحال خبری از آنها نبوده بالا می آید. شاید بگویید از میان رفتن رقیب ها اتفاق خوبی است. ولی واقعاً سخت است که ببینی دوست و رفیق های قدیمی ات که تا چند ماه پیش سری در سرها داشتند حالا نفس بریده اند و کم کم از میدان رقابت خارج میشوند!

از اوایل سال تحصیلی وقتی به آزمون های آخر برنامه راهبردی کانون نگاه میکردم استرس میگرفتم. چون نزدیک کنکور بودند و ... مشخص است! , ولی الآن که دقیقاً در آخرین بخش های آن هستیم هیچ حس خاصی ندارم؛ کنکور است دیگر! می آید و میرود پی کارش ! ..

  یادم باشد بعد از کنکور کتاب "قصه های دوشنبه" از آلفونس دوده را بخوانم. آخرین درس قشنگ بود.

  فصل بعد سریال مورد علاقه ام [Person of interest] هنوز تایید نشده است. کارد بزنی خونم در نمی آید. لعنتی . . 

  پس نوشت: تایید شد ! :D

John Reese

به لب رسیده John کجایی؟!

۲ ۰
۲۴ دیدگاه
| اشتراک‌گذاری‌: به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم

  • آیدین

    ۰۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۴۸

      یادم باشد بعد از کنکور یادت بیاندازم کتاب "قصه های دوشنبه" از آلفونس دوده را بخوانی . -_-

  • سُر. واو. شین

    ۰۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۴۱

    دستت درد نکنه :))

  • pou617

    ۲۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۹:۴۱ وب سایت

    ما کنکوریا اینقد که واسه بعد کنکور برنامه داریم ، واسه خود کنکور داشتیم ، همه مون تهران قبول می شدیم.!:))
    من به شخصه باید بعد کنکور یه 20 کیلویی وزن کم کنم!
    موهام رو تیغ بزنم ، (لا مصب خعلی بلند شده).
    یک عالم کتاب دارم که باید بخونم ، صد سال تنهایی ، ابله و ...
    یه عالم فیلم ، ادامه ی بیگ بنگ و گیم آو ترونز.
    این وسط مسطا شاید انتخاب رشته هم کردم.:دی
    یه بار قبل کنکور ایمیلمو چک کردم دیدم فیس بوکم فقط 50 تا فرند ریکوئست دارم.! یک سال من فقط باس فیسبوک چک کنم.!

  • سُر. واو. شین

    ۲۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۴۳

    دقیقا :))

    عین خودمی :))‌ منم کلی وزن اضافه دارم باید آبش کنم :|
    این Person of Interest رو هم ببین حتما :-“
    کلی کار دیگه و ایده های سکرت هم دارم بعید میدونم تابستون کفاف بده اینا رو انجام بدم :)) :|

  • منا مهدیزاده

    ۲۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۲۸ وب سایت

    می دونی ... این کامنتی که گذاشته بودی رو یکی از دوستان دید بعد پرسید که کیستی و اینا ... ! :)))
    بعد اومدم  معرفیت کنم گفتم یه بچه ایه خیلی خوب !@#$ میگه من کلی حال می کنم و اینا بعد رفتم کپی کنم براش هی مجبور شدم کلی پست برم پایین تا به اون پستای قدیمی برسم که خیلی خوب!@#$ می گفتی ! بعد متوجه این حقیقت تلخ شدم که جدیدن ها زیادی پست هات آدم حسابی شدن ! یعنی چی عاقا ؟! چه وضعشه ؟! من اعتراض دارم ... ! :{

  • سُر. واو. شین

    ۲۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۴۱

    دستت درد نکنه واقعاً معرفی پرباری بوده :))))‌)
    کنکوره دیگه بهرحال. نای !@#$ گفتن نمیذاره واسه آدم. ایشالله بعد کنکور :-“

    وای منا مهدی زاده کامنت گذاشته. وای ی ی ی ی :)))))

  • هادی صفری

    ۳۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۱۶ وب سایت

    والا این سال‌بالاییا می‌گن آدم بعد کنکورش فقط به یکی از برنامه‌هایی که چیده بوده می‌رسه و اون هم خوابیدن ه :)) گواهینامه البته استثنا حساب می‌شه :-"

  • سُر. واو. شین

    ۳۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۳۰

    من چن تا برنامه توپ و خیلی مهم دارم که مجبورم عمل کنم بهشون. میفهمی؟ مجبورم :))‌ 


    البته سه چهار روز که فقط میخوابم. بخدا. له له شدم :|

    گواهینامه رو هم پدر اصرار شدید داره, خودم علاقه ای کلا به ماشین و اینا ندارم :-" 

  • سا ناز

    ۱۸ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۵۶ وب سایت

    این نتیجه ی آخری که درباره ی کنکور گرفتی دقیقا چیزیه که دانشجوها همه بهش میرسن...خوشحال باش که خیلی زود این دریافتو داشتی =)

  • سُر. واو. شین

    ۱۸ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۱۵

    خدا کنه تا جمعه که کنکوره بر همین عقیده پایبند بمونم :))

  • بادبادک باز

    ۱۸ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۴۲ وب سایت

    آها الان دیدمش :)))

  • سُر. واو. شین

    ۱۸ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۴۳

    خسته نباشید :))

  • مصطفی موسوی

    ۱۹ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۵۸ وب سایت

    اول اومدم بنویسم چرا انقد پستا طولانیه که نگاه کردم دیدم فاصله ی بین پست ها اونقدری هست که حرف تلمبار بشه!

  • نون شین

    ۱۹ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۰۲ وب سایت

    خورشید همیشه پشت ابر نمیونه


  • سُر. واو. شین

    ۱۹ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۴۹

    آدم اگه بخواد میتونه از پشت ابر هم تشخیصش بده !

  • Keyhan Ramsey

    ۲۱ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۰۳ وب سایت

    دست به قلمت عالیه...
    کنوکور رو هم بعدها یادت میاد بهش می‌خندی...

  • سُر. واو. شین

    ۲۱ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۰۰

    خیلی ممنون لطف دارین , 


    آره میدونم. میدونما ولی خب الان همچی جلوم وایساده تو گویی دیو سفید جلوی رستم. بر همین مبنا زیاد نمیتونم از اون زاویه بهش نگاه کنم :))

  • محدثه کوهپایی

    ۲۱ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۳۳ وب سایت

    نمیدونم امروز کنکور دادین یا فردا دارین ، در هر صورت براتون آرزوی موفقیت میکنم :)

  • سُر. واو. شین

    ۲۱ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۳۴

    فرداست. خیلی ممنون :)

  • مریم یحیایی

    ۲۱ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۴۰ وب سایت

    تموم شد هههههههوف

  • بادبادک باز

    ۲۲ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۵۸ وب سایت

    تعریف شما از دوست داشتن چیه؟

    لطفا کلیک کنید

  • ♛ ♛ آرین ♛ ♛

    ۲۲ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۰۷ وب سایت

    به لب رسیده John کجایی؟!


    D:

  • سُر. واو. شین

    ۲۲ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۳۵

    :D

  • سروش ملی

    ۲۲ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۳۲ وب سایت

    بالاخره کنکورت هم تموم شد. ببخشید که نمی پرسم چطور بود ( و البته برای این کارم دلیل کوچیکی هم دارم!) ولی امیدوارم همه چیز اون طور که می خواستی پیش رفته باشه و البته حالا یه تابستون کامل داری و خیال راحت برای استراحت و کارای دیگه. پس حسابی خوش بگذره

  • سُر. واو. شین

    ۲۲ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۳۶

    خیلی ممنون. یه نفس راحت دارم میکشم الان :))

  • بادبادک باز

    ۲۴ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۹ وب سایت

    خب
    بالاخره
    به پایان آمد
    این دفتر

    کنکورت قبول
    دلت شاد
    :)))


  • سُر. واو. شین

    ۲۴ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۳۹

    آره بخدا راااااحت شدم :))))


    ممنون :-"

  • ♛ ♛ آرین ♛ ♛

    ۲۴ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۳۱ وب سایت

    انصافا تو وبلاگ راهنمای بلاگ اون همه متنو تایپ کردی؟

    یا حرف زدی کامپیوتر نوشت؟ |:

  • سُر. واو. شین

    ۲۴ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۴۲

    :)))))) 


    خودم تایپ کردم :))

  • فاطمه .ح

    ۲۸ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۳۶ وب سایت

    سلام!
    یه توضیحی هم درباره ی کتاب بده به گمونم. خواهش میکنم.

    نه دبیرستانی نیستم. راهنمایی ام. ولی چون سمپادم فیزیک و این درسا رو هم دارم. "درباره ی من " فعال می باشد!

    من یه پست درباره ی مرگ اولین گربه م نوشتم. حدود 7-8 سال باهم بودیم خیلی سخت بود.

    شما هم میشی.

  • سُر. واو. شین

    ۲۸ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۴۲

    سورپرایز باشه بهتره :))


    آها آره. مام داشتیم.

    برم پیداش کنم پسته رو :))

  • فاطمه .ح

    ۲۸ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۳۸ وب سایت

    راستی روزه تو خونه ی ما یه چیزِ عادیه. اجباری هم نیست. ولی دلم میخواد وقتی بقیه نمیخورن منم نخورم!! اصن شما فک کن من واسه خوش اندام شدن روزه میگیرم :))))

    کارشمام بسیار بسیار بسیار !..! عالیه!!

  • سُر. واو. شین

    ۲۸ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۴۲

    اینجام همینجوریه ولی خب من میخورم مشکلی ندارم :))


    لطف دارین 

  • فاطمه .ح

    ۲۸ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۵۹ وب سایت

    امسال دبیر شیمیمون میگفت من تو این 7 سالی که تو مرکز کار میکنم هیچ هفتم های خنگی عینِ شما ندیدم :)) بعد یه عالمه گله کرد گفتم اون موقع ها که کلا استان 3-4 تا مرکز سمپاد داشت کسایی که قبول میشدن واقعا تیزهوش بودن و این حرفا. گفت الان مرکز سمپاد عین قارچ هر طرف سبز میشه :))

  • سُر. واو. شین

    ۲۸ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۰۳

    خنگ و اینا رو که همیشه معلما به همه میگن :)‌)‌ مطمئن باش سال قبلم به شاگرداش گفته.


    ولی خب واقعا خراب کردن سمپادو. موقع ما آزمونش واقعا آزمون هوش بود. الان انگار کنکوره. دقیقا سخت کوشا رو جدا میکنن تا تیزهوشا. 

    ولی خب به هر حال همه ی تلاشتونو بکنین. شماها سرمایه های آینده ی سمپادین و از این حرفا :)))

  • فاطمه .ح

    ۲۸ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۰۱ وب سایت

    راستی تو ص دوم وب اون پستِ هست." برای بهترین دوستم که نیست"

  • سُر. واو. شین

    ۲۸ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۰۴

    خوندم

  • فاطمه .ح

    ۲۸ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۰۶ وب سایت

    باش ِ :))

  • fati

    ۳۱ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۱۰ وب سایت

    چه با جزئیات گفتی ....امیدوارم موفق شی .

  • سُر. واو. شین

    ۳۱ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۵۰

    ممنون

  • fati

    ۳۱ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۱۱ وب سایت

    این نظرو واسه پست بعدیت خواستم بدم ؛اشتباهی اینجا ثبتش کردم..خخخ

  • سُر. واو. شین

    ۳۱ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۵۰

    :D 

  • عـــآشـــقـــآنـــهـ www.asheqaneh.blog.ir

    ۳۱ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۵۱ وب سایت

    سلام 


    وبلاگ جالبی دارین 


    بهتون تبریک میگم ♥ ♥


    به منم اگر شد سر بزنید خوشحال میشم


    ممنون ;)


    عـــآشـــقـــآنـــهـ (www.asheqaneh.blog.ir)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">