تلگرافی به آینده
وبلاگنویسی سالهاست که تغییر خاصی نکرده. یعنی اگه الآن به وبلاگهای چند سال قبل نگاه کنیم اکثر تغییری که مشاهده میشه یه سری امکانات در دسترس وبلاگنویساست که نهایتاً باعث شده یه مقدار ظاهر صفحات جذابتر بشن. ولی ذات و بنیان قضیه هیچ تغییری نکرده؛ یا شاید بهتر باشه بگم پیشرفتی نکرده. هنوز هم کنترلپنلهایی هست و مطالبی که نوشته میشن و صفحات و وبلاگهایی که اگه بخوان مستقل از شبکههای غیر وبلاگی شناخته بشن، لینکدونیها براشون حرف اول رو میزنن.
نکتهی مطلب هم همینجاست. چیزی که از چند سال قبل به مرور حکمرانی لینکدونیها توی وبلاگها رو تحتتاثیر قرار داد، ظهور و همهگیری شبکههای اجتماعی بود. شبکههایی که خیلی زود در برابر وبلاگنویسی قد علم کردن و توی هیاهوی رقابت های بین خودشون اون رو تا حد زیادی به کتار روندن. معضل "وبلاگ" دو چیز بود. اول اینکه خواه ناخواه در رقابت با شبکههایی قرار گرفته بود که دائماً درحال آپدیت و بهتر کردن خودشون بودن، درحالی که وبلاگ به همون فرم ابتدایی خودش باقی مونده بود. و دوم اینکه به جای خلق راههای جدید برای شناخته شدن، حتی به نوعی آپوپتوز دست زد؛ از قدرت لینکدونیها به شدت کم کرد و خودش رو وابسته به شبکههای اجتماعی کرد. [اینجا گوشهی ذهنتون یه لینک بزنین به این مطلب و اینکه توی این گیر و دار، انفعال افرادی مثل علیرضا شیرازی چه ضربهای به بدنهی وبلاگنویسی بود و با یکم جنب و جوش داشتن چقد میتونستن موثر باشن] پس مسیر طوری بود که از یک طرف سایتهایی مثل فیسبوک و توییتر و ... رو داشتیم که طی پیشرفتهاشون رقیبهای زیادی رو زیر پا له کردن؛ توی همون سمت اپلیکیشنهایی مثل وایبر و واتساپ و تلگرام و ... رو داریم که به سرعت درحال آپدیت دادن و بزرگتر شدن هستن، و توی سمت دیگه وبلاگ رو داریم که تقریباً دست نخورده مونده و میشه گفت فقط به همت یه تعدادی توسعهدهندهی به فکر و نویسندههای وفادار رو پا ایستاده و ادامه میده.
ولی خوشبختانه اوضاع انقدر هم تیره و تار نموند و اخیراً به سری حرکتهایی صورت گرفته که خیلی دربارهی آیندهی وبلاگنویسی امیدوار کنندهست. دوتا از این حرکتها Medium و Telegra.ph هستن که به ترتیب به دست توییتر و تلگرام پایهگذاری شدن.
توییتر که قبلا با اپلیکیشن پریسکوپ رفته بود سراغ وبدئوبلاگینگ زنده، حالا یه مدته که مدیوم رو با یه سری ایدههای اساسی راه انداخته و سعی داره مفهوم وبلاگنویسی رو به جلو هل بده. ایده اینه که به جای اینکه شما دنبال مطالب مورد علاقهتون توی وبلاگها بگردید، اون مطالب به مرور زمان و با توجه به افراد و موضوعات و مطالبی که بیشتر بهشون علاقه دارین خودشون هوشمندانه به سمت شما میان و با تمرکز بیشتری به دستتون میرسن. درواقع یه بستر وبلاگنویسی داریم که توش مطالب خودتون رو منتشر میکنین و خود سیستم به بهترین شکل هم مطالب شما رو به دست اهلش میرسونه و هم مطالبی که دنبالش هستین رو به دست شما. البته این یه توضیح کلی و ناقصه و تنها ویژگیهای این سیستم این نیست. بهتره خودتون یه سر بزنین و ببینین اوضاع از چه قراره. خوبیش اینه که توی همین مدت نویسندههای خیلی خوبی توش شروع به نوشتن کردن و حضور افراد مطرحی مثل پائولو کوئلیو هم باعث میشه امید زیادی به موفقیت بیشتر این شبکه باشه. هرچند همین شبکه هم یه سری ایراد داره و یه سری مفاهیم اصلی وبلاگنویسی -مثل تعیین قالب شخصی و ...- توش رعایت نمیشه، ولی خب!
از طرف دیگه هم تلگرام رو داریم که قبلاً مفصل توضیح دادم که چرا نباید ازش به جای وبلاگ استفاده کنیم. ولی این اپلیکیشن توی آخرین آپدیتش یه چیزی رو معرفی کرد به اسم تلگراف که درواقع به صورت یه فضای جمع و جور و بر پایهی خود تلگرام هستش که توش میشه مثل وبلاگ مطالب بلند همراه با فیلم و تصویر نوشت و برخلاف متن کانالهای تلگرام، مطالبش توسط موتورهای جستجو خونده میشن. نمایش مطالب توی خود تلگرام هم اینطوریه که لینک متنی که توی صفحهی Telegra.ph نوشتین رو توی تلگرام میفرستین و به شکل یه باکس ظاهر میشه که زیرش یه دکمهی Instant View داره و با لمس کردنش اون مطلب سریعاً توی خود برنامه نمایش داده میشه. این امکان اینستنت ویو توی تلگرام، مطالب سایت مدیوم رو هم پوشش میده و گویا قراره به مرور سایتهای بیشتری رو هم شامل بشه. بهرحال هنوز برای نتیجهگیری زوده و این سیستم جای پیشرفت زیادی داره. ولی اگه مسیرش اونطوری که به نظر میرسه و من فکر میکنم باشه، با یه ایدهی جدید و قویای روبرو هستیم که قراره به زودی یه فصل جدیدی توی مفهوم وبلاگنویسی ایجاد کنه. هرچند ممکنه فقط خوشخیالی من باشه و بس!
البته چیزی که نباید فراموش بشه اینه که ما تو ایران زندگی میکنیم و سطح دسترسیمون به این چیز میزا رو فیلترنت تعیین میکنه نه خودمون. همین مدیوم اگه درست یادم باشه فیلتر بود یه زمانی. تلگراف هم به محض این که اومد فیلتر شد، بعد رفع فیلتر شد و الآن دوباره فیلتر شده فک کنم. ولی چیزی که مهمه اینه که ما امیدمون رو از دست ندیم! D:
کاشکی یه شرایطی بود که نویسندههای بزرگ خودمون هم تو این شبکهها فعال باشن و بنویسن. مثلاً فک کنین محمود دولتآبادی یه وبلاگ داشته باشه که دائماً آپدیتش کنه!
برگ همزاد من او بود که در مسلخ باد / دست بردم که نجاتش بدهم, دست نداد! ..
این مطلب با برچسبهای, Instant View, Medium, Telegraph, امکان جدید تلگرام, تلگراف, تلگرام, مدیوم, وبلاگ, وبلاگنویسی در تاریخ جمعه, ۲۶ آذر ۱۳۹۵، ۰۲:۴۷ ق.ظ، توسط سُر. واو. شین منتشر شده است.
-
E||a :פ
۲۶ آذر ۹۵ ، ۰۶:۲۹ وب سایتراستش من متوجه نمی شم این مقایسه هارو.
هر کدوم ازینا برای یه هدفی ساخته و برنامه ریزی شدن. وبلاگ برای نوشتن، اینستاگرام برای شر کردن عکس، و تلگرام و شبکه های اجتماعی هم صرفا برای اطلاع رسانی و به اشتراک گذاشتن چیز میز.حالا اینکه یه اپ یا سایت یهو گل می کنه و ملت میریزن توش و تمام اینکارارو همونجا انجام میدن دیگه بحثش جداست.بنظر من همونطور که بالاتر گفتم این اپ ها و سایتها صرفا جنبه ی اطلاع رسانی داره و معمولا ملت سرسری ازشون رد میشن؛ اونایی که میرن تو تلگرام پست وبلاگی می ذارن رو نمی فهمم مثلا. اینهمه وقت بذاری و پست بنویسی، بعد ملت بیان همینجوری ازش رد شن...چون بهرحال هرکسی تو تلگرام ممکنه شونصد تا کانال و اینا داشته باشه و نمی تونه برای هرکدوم وقت بذاره. شاید بعضیا هم بذارن، اما عموم مردم اینطور هستن.اما وقتی تو یه وبلاگ رو باز می کنی ینی می خوای بخونیش. دیگه سرسری رد شدن نداره.بازم این نظر منه. من هنوز هم پیرو نظریه ی form follows function م تو همه چیز -
خانم والیوم
۲۶ آذر ۹۵ ، ۱۱:۵۶ وب سایتهوووووم...
باید ببینمشون:/چرا اینقد دغدغه ی بقای وبلاگ و وبلاگ نویسی داری سروش؟:)(منم بهش فکر میکنم و دوست دارم باشه وبلاگ و بلاگرا میخوام بدونم تو چرا اینقدر دغدغه شو داری؟) -
آیدین
۲۶ آذر ۹۵ ، ۱۴:۱۰سُنتی بودن تو ایران بیداد میکنه . یعنی نه اینکه مردم بخوان سنتی باشن . شرایط سنتی پسند تره . کی باورش میشه یه دانشجو نتونه با ورد و پاورپوینت کار کنه . یا یه جوون 23 24 ساله ایمیل نداشته باشه .
در مورد وبلاگ و وبلاگ نویسی هم همین . 70 80 درصد ایران اصلا نمیدونن استفاده وبلاگ چیه . همونطوری که نمیدونن استفاده کانال تلگرام چیه و توی گروه هاشون مینویسن چت ممنوع .70 80 درصد ایرانی ها هم که اصلا اطلاعات خاصی ندارن که بخوان به اشتراک بذارن . نهایتا همون روزمرگی هایم و دلنوشته های یک فروردینی .حالا اون 20 30 درصدی که میدونن وبلاگ چیه و بلدن ازش استفاده کنن . 10 15 درصدشون که اصلا انگیزه ای ندارن واسه نوشتن . چون واسه کی بنویسن ؟؟؟ نهایتا یه وبلاگ در بهترین حالتش میخواد 10 20 نفر خواننده فعال داشته باشه که از بین همونا هم در بهترین حالت یکی دو نفر واقعا به مطالب اهمیت بدن .بقیه که وبلاگ مینویسن و انگیزه دارن و فلان . هرچی بنویسن نهایت امسال نه . دوسال دیگه میرسن به جمله آخرش که چی ؟دیگه وقتشه با این حقیقت رو به رو شیم که ایرانی فقط دنبال چرندیاتِ و فقط به چیزایی اهمیت میده که به شغل و پولی که دستش میاد منتهی میشه . شما اگه دختر باشی همش دنبال مطالب یه پسر خوشتیپی و اگه پسر باشی برعکس . نهایت مطالعه شده در حد دو بیت شعر برا پروفایل انتخاب کردن که مجبوری چندتا شعر بخونی و از بین اونا انتخاب کنی با فونت سفید و زمینه مشکی بذاری واس پروفایلت .کلیت جواب منم همینه : من میگم نره ، تو میگی بدوش ؟یعنی بابا من میگم اصن وبلاگ چیه . تو میگی وبلاگ نویسی توی مدیوم باعث میشه به سمت مطالبی تکامل پیدا کنی که علاقه ت به هموناس . من میگم نهایت اگه یه جوک بخونم دو خط . بینش آیدی کانالشو هم بخونم بشه 3 خط . تو میگی اینستنت ویو . وبلاگ نویسی انقلاب میخواد نه امکانات . -
سُر. واو. شین
۲۶ آذر ۹۵ ، ۱۵:۱۰حق داری متاسفانه. منم موافقم که انقلاب میخواد نه امکانات. ولی خب هیچ انقلابی اینطوری نیست که یهو همهی مردم منقلب بشن و تصمیم بگیرن یه کاری کنن. انقلاب یه چیز بسیار مداومه که طی یه مدت طولانی اتفاق میفته و در نهایت یهو سر باز میکنه. به نظرم با همین مدل گفتنا و توضیح دادنا توسط امثال من بالاخره یه حرکتای کوچیکی انجام میشه که مسیرو پیش میبره.
البته راستشو بخوای امیدی ندارم خودم. ولی چه میشه کرد :)) -
آیدین
۲۶ آذر ۹۵ ، ۱۵:۴۷یه چیزی هست تو مایه های Bystander Effect . یعنی من و تو و فلانی و فلانی از ماجرا خبر داریم . میدونیم چرا . میدونیم چجوری . و میدونیم به چه هدفی قراره برسیم . و دربارش بحث میکنیم . و ایده میدیم . و ایده های خوبی هم میدیم . ولی از خودمون انتظار انجامشو نداریم . یعنی همین فعالیتی که تو فکر میکنی داری میکنی . ولی صرفا داری از یه چیزی که لااقل همه ما اقلیتی که وبلاگتو میخونیم ازش خبر داریم حرف میزنی .
حالا چرا میگم اینو . چون دیر یا زود میرسی خودت به مرحله ای که اینا از دغدغه برات تبدیل میشه به اضافاتی که وقتی دو روز پشت هم تعطیلی میری سراغشون . چون بحث کردن در موردشونو دوست داری . ولی میدونی برای اینکه زنده بمونی نیازی بهش نداری . و متاسفانه بدن تو مغز تو زنده موندن رو به هرچیزی ارجح میدونه . پس فاک یو اگه فکر میکنی یکی باید بیاد و یه چیزی که تو دوست داری اتفاق بیوفته رو رقم بزنه . فااهههک یوووو . فااههههککک یووو . سروش ، فاااااهههههــــــــکککککک یووووو اگه منتظری اتفاقی بیوفته . -
maryam !
۲۶ آذر ۹۵ ، ۲۳:۲۹ وب سایتاینجور پُستا رُ می نویسی به آدمایی مثل منم فکر کن که بلد نیستن خوب بنویسن اما در عین حال نوشتنُ فضای وبلاگ رُ دوست دارن !
اصلاً هر وقت میخوام یه مطلب بنویسم وبلاگ تو جلوم ظاهر میشه ُ همینجوری خیلی وقتا معذب میشم تو نوشتن ُ خجالت می کِشم از نشر مطلب :))به همبن سوی چراغ مسببش خود توئی :))
هرچند شاید الان تعارف تیکه پاره کنی ُ اینا، اما من چون خودم می دونم ناشی ام ُ به قول دوستت آیدین ایرانی، واقعاً معذبم :))
نکن این کارا رُ دیگه، عذاب نده ما رُ، مرسی اه :))
-
هانیه شالباف
۲۷ آذر ۹۵ ، ۰۷:۴۸ وب سایتسلام :)
مثل همیشه خیلی خوب بود...اما بهنظرم این نکتهرو هم باید درنظر گرفت که مردم دنبال وبلاگ و سایت و مطلب نیستن! خیلیها اصلا نمیدونن وبلاگ چیه!مردم به فکر ظاهرن؛ نمیتونن خودشون رو شبیه به فضای وب کنن، اما ماهیت شبکههای اجتماعی رو به خواست خودشون تغییر دادن.فکر نمیکنم بشه با این روشها بشه فرهنگ وبلاگنویسی و وبلاگ رو نشر داد... -
هانیه شالباف
۲۷ آذر ۹۵ ، ۱۸:۲۳ وب سایتراهی نداره :))
نباید توقع داشت که وبلاگنویسی دوباره رواج پیدا کنه -
هولدن کالفیلد
۲۸ آذر ۹۵ ، ۰۸:۳۴ وب سایتاصلا این که پائولو کوئلیوی خز سطحی اونجا مینویسه باعث میشه من ننویسم :|
-
-
مترسک
۰۱ بهمن ۹۵ ، ۱۸:۵۲ وب سایتهیچ شبکه اجتماعیای تحت هیچ شرایطی و اسم و رسمی، نمیتونه جای وبلاگ رو بگیره؛ اصلاً گروه خونیشون فرق داره