به‌ هر‌ حال

مطلب زرد, رسانه‌ی زرد

سه شنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۴، ۰۴:۳۳ ق.ظ

یکی از مشکلاتی که تو ایران وجود داره اینه که قانون به سرعت تکنولوژی رشد نمیکنه. یعنی تکنولوژی چندین و چند قدم از قانون‌هایی که وجود داره جلوتره. نمونه‌ی ملموسش قانون کپی رایت ـه که تو ایران عملاً وجود خارجی نداره. هر نظارتی هم بر رسانه‌های اینترنتی و حتی چاپی هست بیشتر برمیگرده به مسائل سیاسی و امنیتی که اونم باز سلیقه‌ای میشه؛ تا جایی که حتماً باید مسائلی مثل اتفاقی که احتمالاً میدونید [یا میتونید با یه گوگل کردن بدونید] پیش بیاد تا درِ رسانه‌ای مثل یالثارات تخته بشه. منظورم اینه که رسماً نهادی وجود نداره تا به رسانه‌های اینترنتی خودمختار و مستقل نظارت کنه تا از یه حدی پاشون رو فراتر نذارن. 

درواقع اینا رو گفتم تا برسم به یه اتفاقی تو سایت TvPlus که امروز حسابی اعصابمو بهم ریخت. قبلش بذارین موضع خودمو درباره‌ی این سایت بگم. به نظرم من تی‌وی پلاس یه قدم خیلی مثبت تو رسانه‌های ایران برداشت و نشون داد میشه دولتی نبود و رسانه بود و محبوب هم بود! خودم هم پوشش‌هایی که از کنسرت‌ها میده و مصاحبه‌هایی که با خواننده‌ها میکنه رو دنبال میکنم. ولی موضوعی که همیشه درباره‌ی این سایت اذیتم کرده و میخواستم درباره‌ش بنویسم تیترهای فوق العاده اغراق‌آمیز و مشتری جمع کنی هستش که مینویسه. مثلاً یادمه توی یه مصاحبه با بنیامین یه تیتری زده بودن تو این مایه‌ها که "بنیامین: بیماری مرتضی پاشایی دروغ بود!" یا یه همچین چیزی. یعنی تیتر این منظور رو میرسوند که بنیامین توی اون مصاحبه علیه پاشایی حرفی زده. ولی درواقع توی مصاحبه بنیامین یه خاطره‌ای رو از قبل از مرگ پاشایی نقل میکرد که یه زمانی میگفته به نظرم بیماریش رو بزرگنمایی کردن و اینا. این نمونه تیترها رو خیلی زیاد توی این سایت دیدم و به نظرم یکی از کثیف ترین حیله‌هایی هستش که یه رسانه میتونه واسه ترغیب کاربرا بکار ببره. 

یه سری کارهای دیگه‌ای که جناب تی‌وی پلاس برای جذب مخاطب انجام میده اضافه کردن بخش‌های مختلف به برنامه‌هاش هست که گاهی وقتا واقعاً به در و دیوار میزنه. مثلا اضافه کردن بخش لباس های سلبریتی‌ها که از نظرم یه افتضاح تمام عیار بود. چون آخه برادر/خواهر من اولاً این قضیه تو فرهنگ ایران نه جا افتاده نه قراره بیفته! دوماً مثلاً میخوای از رنگ مانتوی طناز طباطبایی تو مراسم رونمایی از فیلم رخ دیوانه یه مجله‌ی فشن راه بندازی؟ چه پتانسیلی تو ایران دیدی که اصلاً همچین ایده‌ای به ذهنت رسیده و از اون مهم‌تر عملیش کردی؟ هرچند تو مراسم سریال شهرزاد جوابشون رو گرفتن و اکثر افراد گفتن همینجوری چون راحت بودم فلان لباسو پوشیدم و قصد خاصی نداشتم!

ولی خب موضوعی که باعث شد این مطلب رو بنویسم این ویدئو بود که اخیراً این سایت منتشر کرده. اینجاست که برمیگردیم به اول این پست. اگر واقعاً نهادی برای نظارت بر محتوای منتشر شده توی این مدل سایت‌ها باشه باید این موارد بررسی بشن که اولاً چه کسی تعیین کرده که تیتراژ علیرضا قربانی برای این سریال مناسب‌تر از محسن چاوشی بوده؟ سلیقه شخصی چهار تا از گردانندگان این سایت؟ نتیجه‌ی یه نظرسنجی عمومی از مردم تو یه سایت معتبر؟ نظرِ جمعی یه تعداد از کارشناسان موسیقی و سینما که طی یه جلسه تخصصی بیان شده؟ ثانیاً اینکه چه کسی کپی بودن ملودی این آهنگ از آهنگ معین رو تعیین کرده؟ چون خیلی بعیده نویسنده‌ها و مسئولین این ویدئو که طبیعتاً از از کارکنان عادی تی‌وی پلاس هستن سواد موسیقایی داشته باشن و بهتر بود ذکر میکردن که کدوم متخصص موسیقی این مساله رو تایید کرده؟ و ثالثاً و رابعاً و خامساً و سادساً و و و ... . 

یکی از مشکلات دیگه‌ای که تو ایران هست اینه که تا یه فردی توی سطوح بالا موفقیت زیادی کسب میکنه همه سعی میکنن از یه جهتی تخریبش کنن تا یه طوری سود ببرن. اگه هم کلاسیتون توی دانشگاه داشت برای یه همکلاسی دیگه درباره همچین مساله‌ای بلوف میزد مطمئن باشید طرف رو ببو گیر آورده و میخواد بگه منم بلدم! تو مراتب بالاتر اگه یه رسانه چنین محتوایی رو با قصد و غرض واضح تخریب یک شخصیت تولید کرد مطمئن باشید کفگیرش به ته دیگ خورده و میخواد با به پا کردن یه چالش دوباره اسمشو بالا بیاره. و خب برای یه رسانه اونم تو این برهه‌ی زمانی چه چالشی از محسن چاوشی بهتر!

میدونم همین پستم هم یه جورایی در حهت رسیدن به هدفشون کمکشون میکنه ولی باید مینوشتم. لااقل شاید بتونم دو سه نفر دیگه رو روشن کنم تا اونا هم دو سه نفر دیگه رو روشن کنن. تغییرات بزرگ همینجوری شروع میشن دیگه! 

امیدوارم یه روز این اتفاق بیفته که چنین رسانه‌هایی که میتونن خیلی مفیدتر و منطقی‌تر عمل کنن به خاطر تولید همچین محتواهای زرد و توهین‌آمیزی نه متهم و دادگاهی، بلکه فقط یه جریمه‌ی ساده بشن! قطعاً قدم مثبتی خواهد بود. 

  ایشالله اگه فرصت کنم و بتونم با ضایعه‌ی اسفناک قطع روابط دیپلماتیک کشور جیبوتی با ایران کنار بیام یه مطلب درباره‌ی اتفاقات اخیر بین ایران و عربستان مینویسم. موضوع جالبیه. ولی تا اون موقع در همین حد ازم بپذیرید که حمله به هرگونه سفارتی رو محکوم میکنم و همچنین مرگ بر عربستان! 

  اینم برای یادآوری خودم که اون دوتا سایتی که میخوام معرفی کنم رو همین چند روزه معرفی کنم! :D 

Yellow-Media

۱ ۰
سُر. واو. شین
۹۴/۱۰/۱۵
۱۲ دیدگاه
| اشتراک‌گذاری: به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم

قبل از بریکینگ بد بامدادی

جمعه, ۱۱ دی ۱۳۹۴، ۰۳:۵۹ ق.ظ

باور کنید خود من با دیدن صفحه ی وبلاگم که آخرین آپدیتش مال یکی دو ماه پیشه خیلی بیشتر از شما اذیت میشم. واقعاً این مدت نمیدونم چم شده. بلا استثنا هر روز میام تو کنترل پنلم و وبلاگها رو میخونم ولی نمیتونم بنویسم. مطلب هم برای نوشتن زیاد هست. حتی خیلی وقتا فرصت نوشتن هم هست ولی نمیتونم. مریض شدم شاید. سندرم وبلاگ ننویسی مزمن مثلاً. یا یه همچین چیزی.

کلاً شرایط این مدت یه فرم عجیبی بود. نمیدونم میشه گفت رو روال بود یا نه. ولی نفهمیدم چطور گذشت. عملاً بعد از دو ماه پرفشار، [فکر کنم] اوایل آذرماه بعد از کوییز شکم آناتومی همه تا یه حدودی درسو شل کردیم و بعد از اون همه چیز خیلی سریع گذشت. میان ترم بیوشیمی و میان ترم بافت شناسی که خوشبختانه یا متاسفانه لغو شد، ارائه های آیین و درسی که پیش خوردم؛ رد شدنشون حس نشد. نقاط عطف این مدت تعطیلی هایی بودن که پیش میومدن و ما دو طرفشون رو میگرفتیم و کش میدادیم. مثل اون هفته که آخرش رحلت پیامبر بود و ما با زیرکی تمام از شنبه تا چهارشنبه رو هم تعطیلوندیم. یعنی کاری کردیم که خود استادا تعطیل کنن. هرچند بعداً از بس جبرانی گذاشتن از دماغمون در اومد ولی خب بعد از یکی دو ماه دوری از دوستا و خانواده یه تعطیلات یه هفته ای لازم بود. درواقع الآن هم تو تعطیلاتم. دو هفته فرجه ی امتحانات دادن و دیدم برگشتن نزد خانواده به صرفه تره. ولی مشکل این نوع تعطیلات اینه که نمیشه درس خوند. الآن یه هفته ست که خونه م ولی نتونستم حتی لای یکی از کتابام رو هم باز کنم، انگار نه انگار پنجشنبه هفته ی دیگه باید برم سر امتحان آناتومی و حراست هم مثل نگهبان دروازه های جهنم بالا سرم مانور بده. انقدر سخت گیری میکنن که حتی ازشون بعید نیست چند تا اسنایپر گذاشته باشن از پشت پنجره منتظر یه خطا باشن تا بنگـــ .. . نه که فقط من اینطور باشم ـا. اکثر دوستام هم که برگشتن خونه هاشون همین وضع رو دارن. مشکل همه گیره. الآن حدود چهار روزه که قراره دیگه از فردا شروع کنم. خواهشاً دعا کنید برام که جدی جدی دیگه از فردا شروع کنم :D . نیاز دارم به نمره ی این ترم خیر سرم :|

شروع سال نوی میلادی رو هم به تمام هموطنان و غیر هموطنان مسیحی تبریک میگم. انشالله امسال همون بهترین سالی باشه که منتظرش بودین. متاسفانه به خاطر مشغله هایی که داشتم امسال زیاد نتونستم تو جو کریسمس و اینا باشم. از کف خودم رفته. ولی خب نکته ی دردناکی که عزیزی در توییتر بهش اشاره کرد اینه که الآن به سال 2030 نسبت به 2000 نزدیک تریم. توضیحات اضافه ای لازم نیست بدم، فک کنم مثل من خودتون یجورایی دلتون میریزه وقتی به این قضیه فکر میکنید. زمان خیلی سریع میگذره متاسفانه ..

  همونطور که از عنوان پس عیان ـه من هنوز بریکینگ بد رو تموم نکردم. خجالت آوره ولی حقیقت داره :|

  یکی دوتا ایده ی جالب دارم برای این وبلاگ، ولی به نظرم مال وقتی ان که هم مخاطب هام بیشتر از وضع فعلی باشن و هم خودم بتونم وقت بیشتری بذارم. به امید عملی کردنشون :D

  هر روز دارم بیشتر اثر مخرب شبکه هایی مثل تلگرام رو زندگی مردم رو میبینم. خیلیا از بس به ارتباط با پیام های چند کلمه ای تو تلگرام عادت کردن که واقعاً توانایی خوندن متن های طولانی تر از چند خط رو از دست دادن. سعی کنین به اطرافیانتون کمک کنین. هر جوری که به ذهنتون میرسه. فقط کمک کنین.

  اگه کسی میتونه توضیح بده بافت شناسی دقیقاً کجای آینده ی کاریم قراره به دردم بخوره لطف کنه و بگه بهم. شاید با لذت بیشتری خوندمش.

  در آخر اینکه محسن چاوشی واقعاً فوق العاده ست. فقط به احساسی که تو موزیک شهرزاد پیاده کرده دقت کنید. عجیبه ..

New Year 2016

۳ ۰
سُر. واو. شین
۹۴/۱۰/۱۱
۱۱ دیدگاه
| اشتراک‌گذاری: به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم