به‌ هر‌ حال

نوشتن پست برای پاییز خیلی کار لوس و بی مزه ایه

سه شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۳، ۱۲:۴۶ ق.ظ

امروز هرقدر با خودم کلنجار رفتم که در مورد مهرماه و شروع پاییز احساساتمو بروز ندم دیدم نمیشه. یعنی حتی با وجود سردرد و حال وخیمی که امروز صبح داشتم بازم هر کسی رو دیدم فقط مونده بود بپرم بالا پایین بگم "وای جونمی پاییز داره میاد!"

البته این علاقه ی من به پاییز تاریخچه ی طولانی ای هم نداره. فکر کنم امسال سومین یا چهارمین سالی باشه که به پاییز علاقه دارم. قبلش فکر میکردم بهار به خاطر گوجه سبزایی که داره میتونه بهترین فصل سال باشه. ولی بعد دیدم که نه خیر, پاییز بهتره آقا هیچ ردخوری هم نداره! در این حد که حتی با وجود اینکه چند تا از بدترین خاطرات زندگیم رو از پاییز دارم, بازم باعث نشدن که از این فصل بدم بیاد و کما فی السابق برام محبوب ترین فصل ساله. دلیلش هم فک کنم بارونای توپی باشه که داره و آفتابی که توش کم کم بی رمق میشه. چون اصولاً من از آفتاب بدم میاد و عاشق بارونم. که البته این جمله رو خودتون میتونستین از جمله قبلیش متوجه بشین و نوشتنش حشو محسوب میشه! توجه دارین که بعضیا پاییزو واسه حس و حال عاشقونه و این چیزاش میخوان ولی من از اونجایی که اصلاً انسان مادی گرایی نیستم فقط پاییزو به خاطر خودش دوست دارم !

یادمه پارسال شب یلدا کلی ناراحت بودم هی ساعتو نگاه میکردم و ثانیه های آخر پاییز بغض کرده بودم که دوباره باید 9 ماه صبر کنم تا سال, یه پاییز جدید بزاد!, ولی خب هرچی هم که باشه یکی دیگه ش هم اومد. حالا یه جوری میگم از اومدنش خوشحالم انگار قراره هر روز زیر بارون سحرگاهی تو یه منظره رو به دره با هوای مه گرفته صبحونه مو بخورم بعد برم سراغ پیاده روی و باقی کارای روزانه! درحالی کنکور همچین برام برنامه ریخته که تنها سهمم از پاییز صدای باروناش خواهد بود که از دریچه کولر اتاقم میشنوم !

۱ ۰
سُر. واو. شین
۹۳/۷/۱
۱۱ دیدگاه
| اشتراک‌گذاری: به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم