این مطلب با برچسبهای, Book Challenge 1395, Book1395, بازی وبلاگی, بامزه در فارسی, عطر سنبل عطر کاج, فیروزه جزایری دوما, چالش وبلاگی, چالش کتابخوانی, چالش کتابخوانی 1395, کتابخوانی در تاریخ جمعه, ۸ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۴۱ ب.ظ، توسط سُر. واو. شین منتشر شده است.
-
هانیه شالباف
۰۸ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۱۵ وب سایتمرسی بخاطر معرفی :)
حتما میخرمش! خوشم اومد ازش...
پس پیشنهاد شما اینه از شهر کتاب بخرم ؟ -
مترسک
۰۸ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۲۳ وب سایتچه کتاب جذابی، مخصوصاً اون قسمتی که زحمت کشیدی و نوشتی؛ میرم بخرمش ^_^
-
-
م
۰۹ مرداد ۹۵ ، ۰۰:۲۸آهان اینو یادم رفت بگم محسن چاوشی عالیه خدایی کلاس کاریش با بقیه خیلی فاصله داره چه از نظر ترانه چه ملودی و این صوبتا
انتخاب شعراش از مولانا حرف نداره چقد ناراحت شدم سراج مسخرش کرد خدایی ملت ما چن بیت از مولانا رو از بر هستن؟ حالا به لطف آهنگای چاوشی چن بیتی هم حفظ میشن اون وقت این بابا گیر داده به یه آهنگ عامه پسند چاوشی که جالبه عامه پسندش هم باکلاس تر از بقیه ست!عادت داریم تا زنده هستن بکوبیم چن سال بعد که سرشونو گذاشتن زمین خودمونو جر بدیم -
سُر. واو. شین
۰۹ مرداد ۹۵ ، ۰۱:۱۰البته آقای سراج هم انسان بزرگیه و کسی نیست که قصد تخریب داشته باشه با اون کارش. کلا خواست یه مثالی زده باشه از چیزی که مد نظرشه. و خب یه خوانندهی سنتی کاملاً حق داره موسیقی پاپ رو سطح پایین بدونه. مردم زیادی جدی گرفتن حرفشو متاسفانه فقط یه بد اخلاقی موند از طرفدارای چاوشی :D
-
تو کا
۰۹ مرداد ۹۵ ، ۰۲:۲۷ وب سایتاین کتابو خیلی وقته در نظر دارم بخونم ولی خوب سمت نشده تا حالا :دی
-
maryam !
۱۰ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۱۹ وب سایتپا نوشت اولت عالی بود ! :)))) منم همین نظرو راجبت دارم و به نظرم خیلی هم جذابی اینطوری !! دست به فرصت نداشته ت نزن و بذار همیشه وقت نداشته باشی ! :دی
-
sina S.M
۱۲ مرداد ۹۵ ، ۱۳:۳۴ وب سایتجای اون علامت سوال کتاب جدید دولت آبادی رو بذار .. زوال کلنل .. به سختی فارسیش گیر میاد .. که البته مورد تایید آقای نویسنده نیس .. چون برگردان آلمانیشه .. مترجم های زیادی فقط به خاطر ترجمه این کتاب به زبان های اروپایی و ... جایزه گرفتن . اونوقت اصل کتاب تو گنجه ی دولت آبادی داره خاک میخوره ... دولت آبادی اونقدر پارتی داره که بتونه با یه اخم این کتابو چاپ کنه .. ولی قضیه اینه که با ۹۰ سال سن حاضر نیس از خودش مایه بذاره
-
سُر. واو. شین
۱۲ مرداد ۹۵ ، ۱۸:۰۹به نظر من یه نویسنده حق داره بخواد کتابش رو جایی چاپ بکنه یا نکنه. نمیشه بهش ایراد گرفت. خصوصاً با بداخلاقیایی که دولت علیه آقای دولت آبادی کرد من بهش حق میدم و شخصاً ترجیح میدم اصل کتاب چاپ بشه بعد بخونمش. و تا جایی هم که میدونم خودش میخواسته این کتاب چاپ بشه ولی مشکل گذاشتن سر راهش. اول مجوزو دادن بعد لغو کردن. کار مسخرهای بود.
دولت آبادی یه اسطورهی زندهس. قدرشو باید بیشتر از اینا دونست. -
Fatemeh
۱۸ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۵۷اصولا هیچکدوم از اطرافیان من هیچ تفاهمی با من تو یه انتخاب کتاب ندارند هروقت باهاشون درمورد کتاب هایی که خوندم حرف میزنم احساس میکنم الانه که دیوار با منحنی. سرم مماس بشه. اما خب یک دوست فرهیخته یه روز یه کتابی انداخت تو.دامن ما که بیا بخونش اونم لبخند لهجه ندارد فیروزه دوماس. البته اون موقع نمیدونستم از انتشار اون کتاب تو ایران راضی نیست وگرنه نمیخوندم...( حالا شایدم میخوندم) به هرحال بعد از دور شدن از اون دوستم دیگه نتونستم کتابی ازش بگیرم و این شد که من مسرانه یا مصرانه! دنبال کتاب دیگه اش که همین کتاب باشه گشتم تا این که ماه پیش تو دکه ی کتاب فروشی بیمارستان پیداش کردم :| خب الان که بعد از یک ماه نیم تمومش کردم هنوزم میگم فیروزه دوماس معرکه ای. لبخند بدون لهجه بیشتر وقایع بعد از ازدواج و دانشگاه و شرح داده و کمی هم از طفولیت اما اینجا بخش عمده به طفولیت اختصاص داشت. همیشه فکر میکردم خوش قلم ترین تو اتوبیوگرافی_طنز نویس دوماسه اما بعد از خوندن کتابای نبویان این عنوان و مدال توهمی به ایشون تعلق گرفت. معرکه است فکر کن مهندس برق یه کتاب بنویسه. و این هنر و داشته باشه که با استفاده از تابع تو نوشته هاش ادمو بخندونه اگر با فیروزه دوما بشه لبخند زد با کتاب نبویان میشه قهقه رو سر به فلک داد.
من عاشق اون جاییشم که تو فصل نوئل جینگول نوشت برای اون با این طرز لباس پوشیدنش یه آدم که فقط یک کروموزم ایکس و یک کروموزوم وای داشته باشه کافیه. یا مثلا میگفت ازدواج تو کشور ما حاصل گره خوردن نگاه ها نیست بر اساس مصلحته :) یا مثلا دیدن بچه هاش و مادر پدرش مساوی بود با ده دوازده تا کره بادام زمینی :)هنوزم هستا ولی میدونم دیگه نمیخونی ننوشتم :)اخیش خالی شدم از حرف ( نه کاملا) . :)