با اینا خستگی رو در بکنید!
اول از همه بگم خوشحالم از اینکه اسم "بازی وبلاگی" بعد از مدتها دوباره برگشت به وبلاگستان و تخت آهنین خودشو از اسم بیمفهوم "چالش" پس گرفت. البته بیمفهوم که میگم منظورم اینه که به معنایی که الآن ازش استفاده میشه بیمفهومه. چون درواقع چیزی به چالش کشیده نمیشه تو چالشایی که این مدت پر شده همه جا. همون عبارت قدیمی "بازی وبلاگی" خیلی مناسب تره. و البته لازم به ذکره که اون چالش کتابخوانی که به ناچار همرنگ جماعت شده تا پایان مهلتش به همون اسم باقی میمونه!
چقد چالشی شد پاراگراف اول!
دوم اینکه متشکرم از سه نفر. یکی هولدن عزیز بخاطر راه انداختن این بازی خوب و اینا. یکی فاطمه گرامی که منو دعوت کرد به این بازی و اولین باری نیست که از الطاف بیکرانش بهرهمند میشم! و سوم هم از جی.کی. رولینگ به خاطر اینکه ... همینجوری. دلم میخواد تشکر کنم ازش!
خب بریم سر اصل مطلب. بازی وبلاگی "با اینا تابستونو سر بکنید!" از این قراره که منِ نوعی میاد و یه سری کتاب و فیلم و موسیقی و از این مدل خرت و پرتا معرفی میکنه تا خوانندههای وبلاگش اگه خواستن استفاده کنن و یک ماه و نیم باقی مونده از تابستونشون رو یکمی مفیدتر سر بکنن. این از مقدمه.
• کتاب
1. کتابای 1984 و قلعهی حیوانات از جورج اورول. چیزی دربارهشون نمیگم. فقط اینکه برای خوندنشون یک لحظه هم تردید نکنین. بخونین و فکر کنین!
2. کتابای طاعون و بیگانه از آلبرکامو. کلاً اگه بخوام از آلبرکامو کتاب معرفی کنم باید تقریباً یه لیست کامل از نوشتههاش بیارم. ولی همین دوتا رو شما اول از همه بخونین تا برسه به باقیشون.
3. روی ماه خداوند را ببوس از مصطفی مستور. جناب مستور که آشنایی دارین از خوبای ایرانه. این کتاب حجم زیادی نداره ولی حرف برای گفتن زیاد داره. بخونین. قشنگه.
4. ناطوردشت از جی.دی. سلینجر. همونطور که قبلاً تو یه پست گفته بودم کتابی نبود که خودم در این حد لایق مطرح شدن بدونمش ولی قطعاً ارزش خوندن داره و آدمو جذب میکنه.
5. کتاب "عطر سنبل، عطر کاج" هم که خودم برای چالش خوندمش. حس خیلی خوبی داره. حجم خوبی هم داره. بعد خوندنش هم لبخند میزنین. بخونین پس.
6. اما از هرچه بگذریم سخن دوست خوشتر است! هیچ کتابی برای خودم جای رمانای تخیلی که قدیما میخوندم رو نمیگیره. اگه حوصلهی خوندن رمانای چند جلدی و بلند رو دارین: هری پاتر، نبرد با شیاطین، سرزمین اشباح، پارسیان و من رو پیشنهاد میکنم. درسته امکان نداره تو تابستون هیچکدومشون تموم بشن ولی شما شروع کنین بالاخره تا تهش میرین. دیر و زود داره فقط!
کتابایی که معرفی کردم به احتمال خیلی زیاد خودتون قبلاً خوندین. ولی خب فرض رو بر این گذاشتم که خیلی اهل کتاب نیسین و بهترین انتخاب واسه این یه ماه و خوردهای رو میخواین. بیشترین تاکیدم هم روی 1984 عه! بخونینش.
پایینتر یه اپلیکیشن خیلی خوب هم برای کتابخوانی معرفی میکنم.
برای دونه دونه لینک دانلود نذاشتم که متن لینک لینکی نشه. تو سایت دیجیکالا یا شهرکتاب آنلاین یا هر فروشگاه آنلاین دیگهای میتونین خریداری کنین کتابا رو.
• فیلم و سریال
شخصاً خیلی اهل فیلم نیستم. بیشتر سریال میبینم. ولی خب:
1. Whiplash فیلمی بود که چند ماه پیش دیدم و بین فیلمایی که این مدت دیدم بیشتر از همه خوشم اومد ازش. واقعاً عالیه. پیشنهادش میکنم خیلی.
2. Dallas Buyers Club. خیلی توهین آمیزه که تو فیلمی متیو مک کانهیِ جان جانان بازی کنه و بخوام دلیل دیگهای برای دیدنش بگم! ببینینش و لذت ببرین از بازیش.
3. The Game خیلی قدیمیه. فک کنم هم سنای خودم باشه. ولی شدید رو ذهن آدم کار میکنه و اکچولی ارزش دیدن داره خیلی!
4. A Milion Ways to Die in West. با کارگردانی و بازی و اینای ست مکفارلن که اگه بشناسین میدونین نابغهس تو کار خودش. فیلم طنزه و در نهایت به هدف خاصی قرار نیست برسه ولی طنز خیلی خوبیه واسه گذران وقت.
5. تا تو فیلمای طنزیم The Dictator رو هم بگم! معرفی که نمیخواد. ببینین حال کنین! :))
6. فیلم رخ دیوانه هم تقریباً تنها فیلم ایرانیای بود که این مدت دیدم و فهمیدم هنوز امیدی به سینمای ایران هست. ببینین تا نظر شما هم به نظر من نزدیکتر بشه!
7. ولی خب بخش تخصصی خودم سریاله! Game of Thrones که دیگه دم دستی شده همه دیدن. Person of Interest رو شدیداً توصیه میکنم! Breaking Bad رو اگه ندیدین بهتره قبل از رسیدن وقت صبحانهی فردا -یا حالا هر وعدهای که بعد از خوندن این پست دارین. واسه خودم صبونهس!- اولین قسمتش رو دیده باشین! Da Vinci's Demons هم قشنگه اگه سبکش رو دوست داشته باشین. شورش نکنم دیگه کافیه!
با سرچ تو سایتهای TinyMoviez یا IranFilm میتونین این فیلما رو دانلود کنین.
• موسیقی
1. اول از همه آلبوم امیر بیگزند از محسن چاوشی که اگه ازش خوشتون نمیاد برین بیرون از این وبلاگ :))
2. آلبوم پاییز سال بعد از رستاک حلاج که تو یه پست معرفیش کردم.
3. آلبوم سلام ساده از امیرعلی بهادری. اسمشو شاید نشنیده باشین ولی قبلا با خوانندههای مطرحی کار کرده و چند ماه قبل تجربههاشو جمع کرد و آلبوم خودشو بیرون داد. سبک خاصی داره و حس خوبی میدن آهنگاش.
4. آلبوم اشارات نظر از میلاد درخشانی هم خوب و متفاوته. هرکی گوشیده راضی بوده!
از سایت BeepTunes میتونین این آلبوما رو خریداری کنین.
• مستند
زیاد اهل دیدن مستند نیستم و اگرم مستندی ببینم یجورایی ترجیح میدم اینجا معرفیش نکنم! ولی خب در عوض یه مستند هست که جای همه رو پر میکنه و شدیداً دیدنش رو پیشنهاد میکنم به همه. با توضیحات زیر از سایت بیگبنگ:
مستند علمی "کاسموس، اودیسهای فضا زمانی (Cosmos A Spacetime Odyssey)" به روایت نیل دی گریس تایسون، یکی از رویدادهای استثنایی در حوزه ترویج علم است. بودجه عظیم، تیم قدرتمندی از نویسندهها و حضور فردی پرشور مانند تایسون به عنوان راوی و پخش این برنامه از شبکه های پربیننده ای مانند فاکس و نشنال جئوگرافیک رویدادی است که شابد به زودی تکرار نشود.
ببینید. عالیه!
از این لینک میتونین از سایت بیگبنگ دانلودش کنین.
• اپلیکیشن و بازی موبایل
1. یه برنامه هست به اسم AppForAll که از سایت خود توسعهدهنده میتونین دانلود کنین. ایرانیه و با اون میتونین برنامههای پولی اپاستور رو بدون نیاز به جیلبریک دانلود کنین.
2. برنامهی iTele که دوست خوبم مهدی درست کرده و میتونین از سایت خودش دانلود کنین. یچی تو مایههای موبوگرام اندروید هستش ولی برای IOS. امکاناتی مثل گوست مد داره که میتونین در مواقع حساس از جواب دادن به افراد سیریش خودتونو خلاص کنین! امکانات خوب دیگهای هم داره که میتونین دانلود کنین ببینین. البته فک کنم 10 هزار تومن قیمت داشته باشه که خب میارزه!
3. اپلیکیشن Navaar یه برنامهی خیلی خوب برای گوش دادن به کتابهای صوتیه. از طریق سایتش کتابهایی که میخواین رو با قیمت خیلی مناسب میخرین و از طریق گوشی میتونین تو بیکاری به نسخهی صوتی کتابها گوش کنین و وقت مردهتون رو زنده کنین.
4. خب بازی. اول از همه Monument که خودم تازه بازیش کردم و خیلی لذت بردم. حتماً اگه تونستین دانلود کنین.
5. بازی Boom Beach به نظرم بهترین بازی شرکت سوپرسل هستش و از بقیه کمتر معتاد میکنه. یچی تو مایههای کلش آو کلنزه ولی از نظر خودم جذابتره.
6. بازی Rolling Sky یه بازی فکریه که شدیداً اعصاب آدمو خورد میکنه و من میمیرم واسه این مدل بازیا :)) اگه اعصابشو دارین بازی کنین.
7. بازی ایرانی Quiz of Kings هم یه بازی هیجان انگیز پرسش و پاسخه که ساعتها مشغولتون میکنه.
• بات و چنل تلگرام
1. Melobot یه بات خیلی خوب و پر امکانات برای جستجو و دانلود یه آهنگ یا آلبوم موسیقی خاصه.
2. کانال Podcatch پادکستهای مطرح ایرانی رو جمع آوری میکنه و منظم منتشر میکنه. با فالو کردنش یه گنجینهی خوب از پادکستای خوب رو همراهتون دارین همیشه. بیپکست خودمون هم اونجا منتشر میشه.
قطعاً چیزای دیگهای هم برای این پست به ذهنم میرسه بعداً ولی چون حال ندارم اضافهشون نمیکنم احتمالاً :D
بازی کنسولی هم تا دلتون بخواد واسه معرفی دارم ولی خب با وضعی که از جامعه سراغ دارم الان اکثراً با بازی گوشی حال میکنین شماها. کسی هم که XboxOne و PS4 و اینا داشته باشه نیازی به معرفی من نداره. خودش میدونه چی بازی کنه! :))
همین دیگه. خوش باشین ..
چالش کتابخوانی 1395 / گام سوم
معمولاً عادت ندارم خیلی سراغ نویسندههای ایرانی برم ولی این توضیح که یه کتاب پرفروش هست که نویسندهش ایرانیه اما از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه شده ترغیبم کرد که کتاب "عطر سنبل، عطر کاج" از فیروزه جزایری دوما رو به عنوان سومین موضوعم توی چالش کتابخوانی انتخاب کنم. کتاب خیلی جالبی بود و لحن طنز خیلی دلنشینی داشت. درواقع نویسنده توی کتاب چند تا داستان از زندگی خودش و خانوادهش نقل میکنه؛ محوریت اونها اتفاقات جالب و بامزهای هستش که برای یه خانوادهی ایرانی که به تازگی از آبادان به آمریکا مهاجرت کردن رخ میده!
جالب ترین بخشای کتاب برای من اونجاهاییش بود که از تاثیرات انقلاب 57 و حوادث بعد از اون، مثل گرونگانگیری سفارت آمریکا، روی زندگی اونا به عنوان مهاجر توی آمریکا صحبت میکنه.
خلاصه که خوندنش رو توصیه میکنم به شدت. البته این کتاب به انگلیسی به اسم "بامزه در فارسی" منتشر شده که توی ایران انتشارات هرمس اون رو به همون اسم [خرید از دیجیکالا]، و انتشارات قصه به پیشنهاد خود نویسنده اون رو به اسم "عطر سنبل، عطر کاج" منتشر کرده [خرید از شهر کتاب آنلاین]. من دومی رو خوندم و اطلاعی از بهتر یا بدتر بودن ترجمهی اولی ندارم.
در زمان اقامت ما در نیوپورت بیچ انقلاب ایران رخ داد و بعد تعدادی از آمریکاییها را توی سفارت آمریکا در تهران به گروگان گرفتند. یک شبه ایرانیان مقیم آمریکا، در بهترین حالتی که بشود گفت، خیلی غیر محبوب شدند. خیلی از آمریکاییها دیگر فکر میکردند هر ایرانی، اگرچه ظاهرش آرام نشان بدهد، هر لحظه ممکن است خشمگین شود و افرادی را به اسارت بگیرد. مردم همیشه از ما میپرسیدند عقیدهمان دربارهی گروگانگیری چیست، و ما همیشه میگفتیم «وحشتاک است.» این پاسخ غالباً با تعجب روبرو میشد. اینقدر از ما دربارهی گروگانها سوال میکردند که کمکم داشتم به مردم گوشزد میکردم آنها توی پارکینگ ما نیستند! مادر مشکل را اینطور حل کرده بود که میگفت اهل روسیه یا ترکیه است. بعضی وقتها من فقط میگفتم: «دقت کردهاید این چند ساله تمام قاتلان زنجیرهای آمریکایی بوده اند؟ ولی من این را بر ضد شما استفاده نمیکنم.»
سالهایی که در برکلی بودم با فرانسوا آشنا شدم. مردی فرانسوی که بعدها شوهر من شد. در زمان دوستی با او متوجه شدم زندگی من چقدر ناعادلانه گذشته. فرانسوی بودن در آمریکا مثل این است که اجازهی ورود به همه جا را روی پیشانیات چسبانده باشند. فرانسوا کافی بود اسم آشکارا فرانسویاش را بگوید تا مردم او را جالب توجه بدانند. فرض این بود که او روشنفکری است حساس و کتابخوانده، و هنگامی که مشغول زمزمهی اشعار بودلر نیست، وقتش را با نقاشیهای امپرسیونیستی میگذراند.
به نظر میآید هر آمریکایی خاطرهی خوشی از فرانسه داشته باشد. «عجب کافهی محشری بود. مزهی آن تارت تانن هنوز زیر زبانم است!» تا جایی که میدانم، فرانسوا آن تارت تانن را درست نکرده بود. اما مردم خوشحال میشدند اعتبارش را به او بدهند. من همیشه میگویم: «میدانید که فرانسه یک گذشتهی استعماری زشت دارد.» ولی این برای کسی مهم نیست. مردم شوهرم را میبینند و یاد خوشیهاشان میافتند. من را میبینند و یاد گروگانها میافتند!
از صاحب هتل پرسیدم قبل از اینکه به اسپانیش ولز بیاید چهکار میکرده؟ گفت: «خب، در جایی کار میکردم که شما هیچوقت اسمش را نشنیدهاید.»
این همان چیزیست که هروقت کسی از من میپرسد کجا به دنیا آمدهام میگویم.
پرسیدم: «کجا؟»
گفت: «آبادان، ایران.»
جلوی خودم را گرفتن تا یک اجرای آوازی از «عجب دنیای کوچکی» انجام ندهم. معلوم شد نه تنها این مرد در آبادان زندگی میکرده، بلکه با پدر در یک اداره کار میکرده، شرکت نفت. او محلهی قدیمی ما، باشگاه محلی، و فروشگاه الفی -جایی که لوازم چایخوریام را میخریدم- را میشناخت.
بالاخره بعد چند روز وقت کردم بنویسم اینو! یه جورایی به این نتیجه رسیدم که برای من فرقی نداره که درس زیاد باشه یا کار سرم ریخته باشه یا کلا تابستون باشه بیکار باشم. در هر صورت وقت ندارم! :))
الآن که دارم اینو مینویسم [احتمالاً شب بفرستمش] ساعت تقریباً داره هشت صبح هشتم مرداد میشه! سالروز تولد محسن چاوشی که با موزیکاش جانی تازه در روح آدمی میدمد! اگرم با آهنگاش حال نمیکنین برین خودتونو به دکتر نشون بدین :D . بهرحال امیدوارم خداوند بهش عمر با عزت بده و هر سال بیشتر و بهتر بخونه.
امروز تولد شهرام شکوهی رو هم داریم که چون هنوز با مدارا خیلی حال میکنم دوتا آلبوم بعدشو بهش میبخشم و تولد اونم تبریک! یه مصاحبهای هم اخیراً با موسیقی ما کرده که نوید یه بازگشت شکوهمندانه و مدارا مانند رو میده. به امیدش! :D
پستهای من دربارهی این چالش رو میتونین از صفحهی برچسب Book1395 # یا لینک کوتاه شدهی Bit.ly/Book1395 بخونین.