بحران ملی نامگذاری
متاسفانه تو ایران ما با یه بحران بزرگی مواجهیم به اسم بحران نامگذاری! درواقع این بحران به این صورته که اکثر ملت به شکل عجیبی توی اسم گذاشتن روی چیزای مختلف ناتوانن. توی همهی عرصهها هم این بحران مشاهده میشه و متمرکز نیست تو زمینهی خاصی. از اسم گذاشتن روی نوزاد گرفته تا انتخاب عنوان وبلاگ. حالا من به نوزاد آدما خیلی کار ندارم ولی وبلاگ و اینا یه چیزیه که بیشتر باهاش درگیریم و بیشتر هم به چشم میاد.
درواقع الآن شرایط یه جوری شده که مثلاً چون دو سه تا وبلاگ مطرح مثل یکپزشک و یکمترسک وجود دارن درصد خیلی زیادی از افرادی که میخوان وبلاگ جدید بسازن تنها اسمی که به ذهنشون میرسه یه عبارت به شکل "یک ..." هستش که باید زحمت بکشن و سه نقطه رو با یه کلمهی مربوط و حتی نامربوط پر کنن! تا جایی که حتی به ذهن منم رسید برم اسم وبلاگمو بذارم "یک انتهای خیابان هفدهم!" :)) . البته الان کسی نیاد گیر بده که یکپزشک و یکمترسک قابل تجمیع نیستن. واضحه که نیستن! ولی خب جفتشون تو زمینهی خودشون خوب تونستن مطرح و الگو باشن.
البته متاسفانه یه ایرادی به اسم وبلاگ خودم هم وارده که بازم البته کاملاً سهوی بوده. یه مدت بعد از اینکه اسم وبلاگمو به دلیلی که قبلاً گفتم انتخاب کردم متوجه شدم که یه فیلم ایرانی وجود داره به اسم انتهای خیابان هشتم که من بالکل از وجودش بی اطلاع بودم. بعدش هم دیگه حال و حوصله نداشتم اسم جدیدی بذارم. زیاد هم اهمیت نداشت واسم.
یه نمونهی دیگه هم تو اسم شبکههای اجتماعیمون خیلی دیده میشه. همین که اگه کسی بخواد شبکه اجتماعی راه بندازه حتماً کلمهی Face تو اولویتای اصلی اسم سایتش وجود داره. نتیجهش هم شبکهای مثل فیسنما میشه یا اگه خیلی دیگه خلاقیت چاشنی کار شده باشه شبکهی فیضبوک به عمل میاد! حالا باز اینا به مراتب قابل تحملتر از اسم "توییترها" یا "توییتر فارسی" هستن. یعنی شما تصور کن طرف رفته نشسته چند روز فکر کرده کلی فسفر سوزونده نهایتاً به این نتیجه رسیده که اسم سایتی که داره این همه روش وقت و هزینه صرف میکنه رو بذاره توییترها! ای بابا. یا باز میشه میکروبلاگ بیپفا رو مثال زد که بعد از اون اسم شبکهها تبدیل شدن به گپفا و فرندفا و ...
حالا باز با سایت و وبلاگ میشه یجورایی کنار اومد. ولی نگرانی من اینه که دو صباح دیگه آمار بگیرن جمع و تفریق کنن ببینن مثلاً شصت درصد دخترای متولد دههی نود اسمشون باران ـه و بقیه هم یا ملیکا یا خلاصه اسمای اینجوری. متاسفانه اسم گذاریمون هم مثل چالش سطل آب یخ میمونه. تا عـن قضیه رو تا ته در نیاریم ول کن ماجرا نیستیم!
یکی بیاد بریم با هم برای شبکهی جم پرونده سازی کنیم بگیم اینام تو کودتا نقش داشتن. شاید بخت یار بود و زدن بساطشونو ریختن به هم. یه مملکت راحت میشه به خدا! :D
کاشکی میشد بدون مشکل یه یادی بکنیم از کسایی که حتی یاد کردن ازشون هم مشکل درست میکنه! [سیاسی نیست آقا!]
پادکست دیگه واقعاً خیلی نزدیک شده. قول :))
تو فکر یه سقفم ... نه شوخی کردم :)) تو فکر یه قالب جدیدم. ولی یادم میره پیگیری کنم همش. یادم نره!