به‌ هر‌ حال

کتاب‌های خود را کـ×ن به کـ×ن روشن نکنید!

سه شنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۱:۵۰ ق.ظ

تقریباً هر چیزی تو دنیا به یه زمانی برای هضم شدن و جا افتادن نیاز داره. طبیعیه. غذا که میخوری زمان میخواد تا هضم شه. از خواب بیدار میشی یکم زمان میخواد تا بیداری جا بیفته برات.  کسی میزنه در گوشت یکم وقت میخواد تا هضمش کنی. و کلی مثال دیگه که میشه گفت. در مقابل کمن چیزایی که نیاز به وقت برای جا افتادن نداشته باشن. مثلاً اگه جاش باشه و سیگاری باشی میتونی چند تا رو پشت به پشت روشن کنی و آخ هم نگی. 

از بین چیزایی که هضمشون به یه مقدار وقت نیاز داره، اون چیزایی که با ذهن و فکر آدم سر و کار دارن یه مقدار حساس‌ترن. یه چیزایی مثل کتاب خوندن .. بیخیال حوصله‌ی مقدمه چینی ندارم! D:

آقا یه کلام. کتاب سیگار نیس که کـون به کـون روشن کنین! و اصولاً برعکس سیگار جوری نیست که هرجایی و تو هر حالی بتونین روشن کنین و احتمالاً ازش لذت هم ببرین. کتاب خوندن شرایط محیا و ذهن آماده میخواد. هر کتابی که میخواد باشه. وقتی میخوای کلمات یه کتاب رو بخونی درواقع قصد داری ذهن یه نفر رو بگیری تو دستات و لمسش کنی. وقتی یه کتاب منتشر میشه و به دست تو میرسه یعنی اون فرد یه بخشی از مغزش رو گذاشته توی دستات و داره افکارش رو مستقیماً باهات در میون میذاره. قصد ندارم بگم کتاب چقد چیز مقدس و خوبیه و های و وای و اینا. ولی حقیقت ماجرا همینه. وقتی سر و کارت مستقیماً با افکار و ذهن یه نفر باشه باید باهاش جور دیگه‌ای برخورد کنی. این اتفاق فقط هم تو کتاب خوندن پیش نمیاد. وقتی یه نفر جلوت میشینه و با هم درباره‌ی یه موضوعی تبادل نظر میکنین هم کم و بیش همین اتفاق میفته. اینجور مواقع باید برای هضم افکار اون فرد یکم وقت گذاشت؛ یکم تامل کرد و زمان داد و ترجیحاً سعی کرد تا یه اتفاقی تو ذهن خود آدم هم بیفته! یعنی باید تلاش کرد تا اون ارتباطی که به هر شکلی برقرار شده بیخود و بدون تاثیر از بین نره. 

اینجوری بهش نگاه کنین که افکار یه آدم به عنوان مهم‌ترین داشته‌های اون فرد، حاصل تجربیات کامل یه زندگی هستن و وقتی انقدر قوی بودن که توسط یه نفر روی کاغذ نوشته بشن، چاپ بشن و به دست شما برسن یعنی واقعاً اون اهمیت رو داشتن! 

برای همین وقتی یه کتاب رو خوندین و تمومش کردین یعنی درواقع یه بخش از ذهن یه نفر رو وارد خودتون کردین. پس طبیعتاً باید به اون ذهن و افکار تازه وارد اجازه بدین که جاگیر بشن. یعنی هرقدر زمان لازمه به اون کتاب بدین و بهش فکر کنین تا یه نتیجه درباره‌ش بگیرین. تا حس کنین یه برداشتی ازش داشتین و یه تاثیری روتون داشته، یا لااقل تونستین افکاری که اون کتاب بهتون منتقل کرده رو منطقی رد کنین و تاثیرش رو خنثی کنین. ولی چیزی که مهمه اینه که صرف خوندن یه کتاب و تموم کردنش و سریعاً رفتن به سراغ کتاب بعدی راهش نیست.

بنظرم در کل توی خوندن یه کتاب دو تا لذت بزرگ وجود داره. یکیش اینکه از نثر و نحوه‌ی انتقال مفاهیم توی متن لذت ببریم. این همون لذتیه که خوندن بعضی جملات تاثیر گذار کتابا برامون دارن و باعث میشن اونا رو برای دیگران هم بفرستیم. ولی لذت دومی هم وجود داره که از اولی خیلی بزرگ‌تره اما اکثر ماها خودمون رو ازش محروم میکنیم؛ اون هم زمانیه که بعد از تموم شدن هر کتاب به خودمون میدیم تا توی سکوت و با آرامش به مفاهیمی که ازش دریافت کردیم فکر کنیم و هضمشون کنیم. از این مورد بدتر هم وقتیه که هدف از خوندن یه کتاب فقط تموم کردن و از سر باز کردنش باشه. اون موقعه که حتی ممکنه انقدر سطحی از متن بگذریم که همون لذت اول رو هم احساس نکنیم. این کار عملاً وقتی که برای اون خوندن گذروندیم رو پوچ میکنه. 

درستِ ماجرا اینه که به کتابا زمان بدیم؛ هرقدر که لازمه. نمیگم من خودم همیشه این رو رعایت میکنم ولی لااقل اکثر مواقع سعی میکنم بهش عمل کنم. مثلاً یادمه بعد از 1984 حدود دو یا سه هفته هیچ کتابی نخوندم تا فقط بهش فکر کنم و سعی کنم یه نتیجه‌ای از توش در بیارم. در مقابل هم بوده وقتایی که یه کتابی رو خوندم و به محض بستنش رفتم سراغ یکی دیگه. اما نتیجه‌ش این شده که حس کردم زمانی که برای خوندنش گذاشته بودم رو عملاً به بطالت گذروندم. چون یه مدت بعد تنها چیزی که میتونستم درباره‌ش بگم در این حد بوده که مثلاً‌ کتاب جالبی بود یا ارزش خوندن داشت. همین!

البته قبول دارم که کتاب‌هایی هم هستن که یه مشت چرندیات بیشتر نیستن و ارزش خاصی برای وقت گذاشتن ندارن. ولی بهرحال هرچی که باشن حاصل ذهن یه آدم هستن، باید به کتاب‌هامون وقت بدیم و اونا رو کـون به کـون روشن نکنیم! 

  منظورم از این پست به هیچ وجه شخص خاصی نیست. به هیچ وجه! بازم تاکید میکنم: به هیچ وجه! کسی به خودش نگیره لطفاً D: 

  منطقیه کسی که خودش سیگاری نیست از اصطلاحات سیگاریا مطلع باشه دیگه؟ اتهامی چیزی گریبان‌گیرم نشه یه وقت! 

  فونت و تصاویر و منوی سمت راست قالب وبلاگ برای شما هم مشکل دارن؟ در صورت مشاهده‌ی اشکال لطفاً ما را در جریان بگذارید :/

۹ ۱
سُر. واو. شین
۹۶/۲/۱۹
۱۷ دیدگاه
| اشتراک‌گذاری: به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم