چند تا نکته در رابطه با پست قبلیم و اتفاق ناخوشایندی که برای توکا افتاد بگم من.
من هیچوقت خودمو یه وبلاگنویس واقعی ندونستم. فقط چون جایی که توش مینویسم اسمش وبلاگه قبول دارم که بلاگر هستم ولی بلاگر بودن واقعی یه چیزی بیشتر از ایناست. اینو برای این میگم که یه دوری افتاده که یه عده میگن این جماعت وبلاگنویس فک میکنن همه چی حالیشونه درحالی که هیچ گهی نیستن. خواستم بگم که من در کل هیچ ادعایی در این زمینه ندارم. فقط بعضی وقتا میام یه چیزایی اینجا مینویسم. همونطور که بعضی وقتا خیلی جاهای دیگه مینویسم. تنها مسالهای که هست اینه که سیستم بلاگ بیان برام یه جای متفاوته. نوشتن تو توییتر و اینا رو هرکسی بلده. نوشتن تو بلاگاسپات و اینا هم خوبه ولی یه سیستم ایرانی مزهش فرق داره. از این نظر نوشتن تو بیان همیشه برام ارزشمند بوده و همه جا هم گفتم.
مسدود شدن وبلاگ توکا لااقل برای خودم دوتا جنبه داشت. اول اینکه بهم یادآوری شد که حضور داخل بیان دلیل بر این نیست که به دلایل مسخره کسی مسدود نشه. خصوصاً بعد از اون مسالهی دعوای حقوقی بیان و فتا که یه جو آرامشبخشی از این نظر حاکم بود این قضیه واقعاً آزار دهنده بود. و جنبهی دوم این که فهمیدم تو ایران برای مسدود شدن یه وبلاگ حتی به دلیل خاصی هم نیازی نیست! فقط کافیه یه نفر به هر دلیلی گزارش من رو رد کنه و از اونجایی که برادران کارگروه مصادیق فولان هم مطمئناً از منِ وبلاگنویس هیچ حمایتی نمیکنن این قضیه میتونه به سادگی منجر بشه به بسته شدن وبلاگم با تمام نوشتههام. چیزی که با اتفاقی که برای توکا افتاد برام مشخص شد این بود که یه قدرتی وجود داره که حتی بیان هم با اون پیشینه نمیتونه از منِ وبلاگنویس در مقابلش حمایت کنه.
من وقتی تصمیم گرفتم توی بلاگداتآیآر وبلاگ بسازم با توجه به اینکه سیستم ایرانی بود کاملاً پذیرفته بودم که باید یه سری فیلتر گذاریها رو خودم روی خودم انجام بدم و از یه سری ضوابطی پیروی کنم تا مشکلی پیش نیاد. این قضیه خصوصاً برای اینکه من اصلاً به سانسور کردن حرفام عادت نداشتم اذیت کننده بود ولی خب بخاطر اینکه سیستمی بود که تو ایران واقعاً نمونه نداشت و متفاوت بود -و هست- دلم میخواست توش بنویسم و برای همین قبول کردم و موندم.
برای منی که خودم تا جای ممکن رو حرفای خودم فیلتر گذاشتم و حتی یه جاهایی طرز نوشتنمو کاملاً تغییر دادم خیلی سنگینه که ببینم حتی همین هم نمیتونه باعث مصون موندن وبلاگم از مسدودیت بشه. یعنی تو شرایط فعلی با این فکر که هر لحظه ممکنه یکی از نوشتههام به مزاج یه بابایی خوش نیاد و گزارش رد کنه و مسدودم کنه احساس بدی بهم دست میده. اینو تو پست قبلی هم گفتم ولی بازم میگم که محکم کاری بشه. وقتی شما تو یه سیستم ایرانی مینویسی درواقع نوشتههات تو ایران ذخیره میشه و فیلترچی محترمی که اون بالا نشسته و با یه دکمه قدرتنمایی میکنه فقط به اینکه به جای صفحهی وبلاگت، صفحهی پیوندها نمایش داده بشه راضی نمیشه. چون در اون صورت هرکسی با وی پی ان یا هر چیز دیگهای میتونه بیاد و بازم وبلاگت رو بخونه. روال اونا به این صورته که به آقا بالاسر تو که همون سرویس وبلاگدهیت باشه دستور میدن و اون رو تحت فشار قرار میدن که بالکل صفحهی وبلاگ و حتی در مواردی کنترل پنلت رو از دسترس خارج کنه. تفاوتش با سرویسای خارجی واضحه. اگه مثلا تو وردپرس بنویسی درواقع اونا دستورای فیلترچی محترم رو به عباس آقاشون هم حساب نمیکنن و هرکسی با هر چیزی که بتونه فیلتر رو دور بزنه میتونه وبلاگت رو بهرحال بخونه. این یعنی اگه خوانندهی پای ثابت داشته باشی از دستش نمیدی. فک کنم الآن میتونین کاملاً درک کنین که حجم اعتماد ما به بیان چقدره و رو چه مسالهای داریم قمار میکنیم.
اما دربارهی پست قبلیم. من هنوز هم اعتقاد دارم جایی که برای نوشتن عادی و صلحآمیز (!) هم توش امنیت نداری ارزش شاشیدن روی دیواراش رو هم نداره! قطعاً تعداد کسایی که باهام موافقن از مخالفاش بیشتره. ولی خب روی صحبت من در کل با سیستمی بود که الآن رو تمام سرویس دهندههای ایران حاکمه و مستقیماً با بیان نبودم. من الآن هم یجورایی میشه گفت شوک زدهام از این که میبینم قدرت فیلترچی به بیان با این همه توان حقوقیای که داره چربیده! ولی خب تو این مساله قطعاً بیان مقصر نیست. پس روی صحبتهای من هم با بیان نیست. دربارهی مسالهی مهاجرت هم هنوز روی حرفی که زدم هستم. جایی که کسی که قدرت رو تو دست داره به این شکل ظالمانه ازش استفاده میکنه کم کم ارزش خودش رو برای موندن از دست میده. من برای بیان احترام بسیار زیادی قائلم. با تمام وجود امیدوارم یه روزی در کنار سیستمهای بزرگ وبلاگ نویسی جهان قرار بگیره و فقط ایرانیا ازش استفاده نکنن. اما وقتی اسلحهای که دشمن داره از هر مانعی عبور میکنه، تفاوتی نداره که تو پشت شیشه سنگر گرفتی یا دیوار بتنی. اون بهرحال میزنه.
انتظار من از بیان اینه که موضع خودش در برابر این مساله رو واضح و شفاف بیان کنه. بگه در چه صورتی میتونه و در چه صورتی نمیتونه از ما محافظت کنه. در چه صورت قدرت اون زیاده و در چه صورت قدرت فیلترچی. و همینطور انتظار دارم تسهیلات رو برای وبلاگنویسایی که در معرض این مشکل هستن فراهم کنه تا لااقل مطالبشون از دست نره. سادهترین کاری که میتونه بکنه اینه که امکان تهیهی نسخهی پشتیبان رو باز بکنه -واقعاً عجیبه که هنوز این امکان نیست- . یه انتظار دیگه که دارم اینه که بیان هم از ما انتظار داشته باشه! اگه بیان هم بیاد و صادقانه بگه چه کاری از دست وبلاگنویساش بر میاد تا محیط رو بازتر و قابل تحملتر بکنن مطمئنا هیچکدوم از ما کم نمیذاریم و همهمون نهایت تلاشمون رو میکنیم تا به هدف برسیم.
متن احتمالاً مشکل نگارشی و اینا داره. سرم درد میکنه حوصلهی ویرایش ندارم :D
با وجود تمام مشکلات هنوز هم بیان برترین سیستم وبلاگنویسی ایران رو داره و تو شرایطی که اکثر رقیباش فقط برای سر پا موندن دست و پا میزنن، اون داره تلاش میکنه تا پیش بره! این برای همهی ما خیلی ارزشمنده. به امید روزی که فشارهای احمقانهای که مجبور به تحملشون هست برداشته بشن.
این پست رو در راستای تماس بیان با توکا فرستادم. شرحش رو توی این پست نوشته.
حرف خیلی زیاد دارم ولی فک کنم همینا کافی باشه ..