منتشر شده در ویژهنامهی 16 آذر نشریهی سیاهه - دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان
روز دانشجو همیشه فرصتی بوده برای پرداختن به عواملی که دانشجویان را از رسیدن به حقوق اساسی خود بازداشتهاند. هیچکس منکر این مساله نمیشود که عوامل بسیاری در این امر دخیل بودهاند؛ حتی خود عاملین آن! به علاوه، شواهد فرهنگی و تاریخی بسیاری وجود دارند که تمام قد بر این مساله صحه میگذارند و نادیده گرفتن آنها را عملاً غیر ممکن میکنند. یادداشتها و مقالات زیادی در این زمینه نوشته شده، میشود و خواهد شد. اما به زعم نگارنده، در کنار مسائل یاد شده، روز دانشجو میتواند فرصتی هم باشد برای زیر ذرهبین قرار دادن عملکرد خودمان در نقش یک دانشجو؛ به این معنا که تلاش کنیم کم کاریها، کاهلیها و سستیهای خودمان را هم ببینیم. چرا که گرفتن انگشت اتهام به سمت عوامل خارجی و مبرا کردن خود در وضع کنونی راهی است که به تجربه، تابحال غیر از بدتر کردن اوضاع نتیجهای نداشته و جز خیانت به خودمان نیست.
در حال حاضر ما با فضای دانشگاهی روبرو هستیم که رخوتآلود، کسالتبار و ناامید کننده است و اگر هم تلاشی برای بهبود این جو انجام میشود، در میان بار عظیم بیتوجهیها و تفکرات منفی سایرین مدفون شده و عملاً به چشم آمدنش نیازمند صرف انرژی است. گویی دانشجویان در خلسهای فرو رفتهاند که امیدی برای خروج از آن نیست. این در حالی است که اکثریت دانشجویان صاحبنظر، به زیر و بم این اتمسفر آگاه و معترض هستند و گاه و بیگاه آن را به شیوههای مختلف به باد انتقاد میگیرند؛ اما اکثریت قریب به اتفاق همین انتقادها نیز در نهایت در حد بحثهای کوچک درونگروهی باقیمانده و از آن فراتر نمیروند. کسی قدمی در جهت ریشهیابی منشا این نارضایتیها برنمیدارد و اگر هم بردارد، به همان شکل یاد شده تنها به کمکاری مسئولین اشاره میکند.
در حقیقت رشتهی حل این مشکلات وارد یک دور و تسلسل باطل شده است. در اکثر موارد، دانشجویان مسئولیت حل یک معضل را صرفاً به گردن مدیران دانشگاه انداخته، و از سوی دیگر مدیران نیز احتمالاً با دیدن جو کلی حاکم بر دانشگاه، و درواقع دیدن دانشجویانی که خود هیچ قدمی در مسیر رسیدن به خواستههایشان برنمیدارند، هیچ عامل محرک و تشویق کنندهای برای رسیدگی به مشکلات پیدا نمیکنند و این دور باطل دائماً تکرار میشود. بدیهی است که مسائل ابتدایی مانند کمبود کیفیت غذای سلف، ناکافی بودن امکانات بوفهی دانشکدهها، ناکافی بودن فضای مطالعاتی و مسائل مشابه، اصولاً چیزی نیستند که حرکتی از جانب دانشجویان بطلبند و وظیفهی رسیدگی به آنها صرفاً و مشخصاً برعهدهی مسئولان است و هرگونه نارضایتی از این موارد نشان از کمکاری بخش مدیریتی دانشگاه دارد؛ بنابراین این طیف از مشکلات از گفتمان این یادداشت خارجاند. در این متن به موضوعاتی اشاره داریم که مستقیماً با فعالیتهای دانشجویی همراه هستند.
در شرایط کنونی با دانشجویانی روبرو هستیم که درمورد رشتهای که در آن تحصیل می کنند هیچ اطلاعی ندارند، آیندهی کاری برایشان مبهم بوده و همین مساله نیز باعث ایجاد یک جو افسردگی و بیانگیزگی در بین این دسته از دانشجویان شده است. سوال اینجاست که آیا تنها مسئولان هستند که وظیفهی اطلاع رسانی صحیح و ایجاد انگیزهی کافی در این طیف دانشجویان را دارند؟ آیا خود این افراد، به عنوان مسئول نهایی برنامهریزی برای زندگی خودشان، هیچ وظیفهای در قبال روشنگری آیندهی شغلی خود ندارند؟ آیا کم کاری مسئولان در زمینهی این اطلاع رسانی، بهانهای کافی برای این مساله است که خود دانشجویان هیچ فعالیتی در جهت شناخت صحیح رشتهی خود و حرکت به سمت آیندهای موفقتر نداشته باشند؟ پاسخ این پرسشها واضح است. ولی با این اوصاف گویا دانشجویان همچنان ترجیح میدهند به جای تحقیق و ایجاد کارگروههایی برای ایجاد شناخت صحیح از رشتهی خود و انتقال آن به دانشجویان دیگر، به عنوان عنصری خنثی تنها دهان به انتقاد باز کنند و منتظر مدیر و مسئولی منجی بنشینند که از راه رسیده و این بار سردرگمی را از دوششان بردارد!
از آن سو، طیف دیگری از دانشجویان از نبود فضای پژوهشی و علمی کارآمد در دانشگاه ناراضی هستند و ریشهی این نارضایتی را نیز کمکاری مسئولین میدانند. هیچکس منکر نقش مهم مدیران در ایجاد جو فعال پژوهشی در دانشگاه نمیشود، ولی آیا خود آنها نمیتوانند قدمی در راه پژوهش بردارند؟ با توجه به شناختی که شخصاً از جو دانشجویان دارم، خیل عظیمی از آنها، حتی در رشتهی پزشکی، ایدهای برای آیندهی شغلی خود ندارند. بسیاری حتی از تخصص مورد علاقهی خود برای ادامهی تحصیل نیز ناآگاهاند و طبیعتاً منطقی نیست که انتظار داشته باشیم مسئولین شخصاً برای تشخیص آیندهی شغلی مورد علاقهی هر دانشجو آستین بالا بزنند! این وظیفهی هر فرد است که با تحقیق صحیح از بسترهای بسیاری که همواره فراهم است، از رشتههای مختلف شناخت کافی پیدا کرده و مسیر مورد علاقهی خود برای ادامهی تحصیل را بیابد. در این صورت میتوان وارد بحث فضای پژوهشی دانشگاه شد.
انجام فعالیتهای پژوهشی علاوه بر یک فعالیت مثبت علمی، بستری برای ادامهی تحصیل در سطوح بالاتر، برای مثال در خارج از کشور نیز هست و از این نظر برای زندگی دانشجویان یک عنصر مهم و کلیدی محسوب میشود. در این راه، کمیتهی تحقیقات و انجمن علمی، هرکدام با تبلیغات فراوان خود برای جذب دانشجویان علاقمند در تلاشاند. افراد زیادی نیز از طریق همین کمیتهها وارد مسیر پژوهش شده و نتایج موفقیتآمیزی نیز کسب کردهاند. ولی حتی برای دانشجویانی که سقف این دو را برای پیشرفت خود کوتاه میبینند، مسیر برای ایجاد کانون علمی جدید مطابق با علاقهی تخصصی خود باز است. اما مشکل بعدی که احتمالاً تا اینجای کار به ذهنتان خطور کرده است، بحث بودجهی ناکافی و مسائل مرتبط با آن است. واضح است که مبحث اختصاص بودجه به کارهای تحقیقاتی، نیازمند توجه ویژهی مسئولین است و هرگونه کمکاری آنها در این موضوع، میتواند یک طرح تحقیقاتی با تمام تلاشهای صورت گرفته در آن را به شکست منجر کند. ولی از سوی دیگر این هم واضح است که با زیاد شدن فعالیتهای پژوهشی در دانشگاه و به تبع آن، تاثیر مثبتی که در رتبهی علمی دانشگاه در بین سایر دانشگاهها دارد، مسئولین نیز به طور صحیحی متوجه این مهم شده و قطعاً بودجهی اختصاص یافته به کارهای تحقیقاتی را افزایش خواهند داد. به احتمال زیاد اگر تابحال در مسالهی بودجه مشکلی وجود داشته، بخاطر همین مطالبهی اندک از سمت دانشجویان بوده است.
از سوی دیگر، راه برای بالا بردن کیفیت معنوی زندگی نیز تا حد مناسبی باز است. قطعاً هر فرد در رشتهای خارج از رشتهی تحصیلی خود نیز علاقمندیهایی دارد. از هنر و ادب گرفته تا کار و اشتغال. بخش زیادی از احساسات منفی و ناامیدی حاضر در فضای دانشگاه، بخاطر تک بعدی شدن زندگی دانشجویان است. هر فردی با هر میزان مشغولیت درسی که داشته باشد، میتواند وقتی برای پرداختن به علایق غیر درسی خود تنظیم کند و این مساله به طور قطع نقش بسیار مهمی در احساس مفید بودن و ایجاد انگیزه برای ادامهی مسیر تحصیل دارد. ولی واضح است که باری به هر جهت بودن و خنثی گذراندن زندگی، اگر در مسیر تحصیل و زندگیمان پسرفت ایجاد نکند، هیچ پیشرفت و حاصل مفیدی هم به ارمغان نخواهد آورد.
تلاش نگارنده در این متن، یادآوری نقش شخص دانشجو به عنوان عنصر اصلی پیشبرد مسیر زندگیاش بوده است. بنده به هیچ عنوان قصدی برای پوشاندن کمکاری مسئولان ندارم و اتفاقاً از منتقدان جدی بسیاری از رویههای دانشگاه هستم؛ ولی لازم میدانم در کنار تمام اعتراضات و انتقادات، به کم کاریهای خودمان هم بپردازم. باید قبول کنیم که ما هم مقصریم، ما هم مسیر اشتباهی را در پیش گرفتهایم و این رخوتی که ریشهاش را در میان خودمان پروراندهایم در نهایت به کسی جز خودمان آسیب نخواهد زد. در یک جمله، اگر مسئول آیندهی زندگی هرکس خود آن فرد است، خواه ناخواه مسئولیت بالا بردن کیفیت مسیر آن آینده نیز برعهدهی کسی جز خود فرد نیست.
پیشنهاد میکنم اگر دغدغه و وقت برای اینجور مسائل دارید این نشریه رو دانلود کنین بخونین. زیبا و غنی شده! D: [لینک دانلود نشریه]
راستش قرار نبود این متنو اینجا بفرستم اصلاً. ولی خب دیدم بهرحال متنی برای نشریهای نوشته شده، این وبلاگ هم که متاسفانه به خودی خود مهجور و دور افتاده شده، بنابراین بهتره اینجا هم پستش کنم و به این بهونه هم نشریه رو برای دانلود گذاشته باشم و هم وبلاگ رو آپدیت کرده باشم.