-
ریحانه
۰۵ خرداد ۹۳ ، ۱۵:۵۷شیشـ سال پیشـ گوشیمـُ لباسـ شویی شستـ ، بعد دادیمشـ تهرآن نمایندگیش کـ درست کنن ،
بعـد ِ سه ماه گوشیُ پس فرستـآدن و گفتـن درست نمیشه،بعد گوشیُ بردیم ی جا دیگه درستـ کنن، فامیلمونمـ با کمال تعجب گفـ ک نمایندگی ن تنهـآ درستـ نکرد، بلکه قطعاتِ سالمِ توشُ هم گرف،بعدم فامیلمون تو چـآر روز برامون درستشـ کرد ! -
سروناز
۰۵ خرداد ۹۳ ، ۱۷:۲۱بسی زیبا بود و البته حقیقت محض!
و اما در ارتباط با دو خط آخر پاراگراف پایانی باید به عرض برسانم که تا وختی که دختران همسایه ی ما بارها و بارها به علت یهویی شدن مراسم آش دندانیِ نوه خاله ی پسر داییشان و یا مراسم پر فیض کاشت ناخنِ آرمیتا جان رفیق فابشان ، به منزل ما هجووم آورده و طی یک سری مکالمات و مصاحبات و البته تمجیدات در بابِ هیکله همچو جنیفر لوپزِ بنده که خودِ بخت برگشته ام شباهت آنرا جز به آناستازیا (خواهر ناتنی سیندرلا) نمیدانم و نیز سابقه ی سرشارِ بنده در انتخاب لباس حتا لباسِ ز _ ر ! که نمیدانم در کدامین مکان و کدامین زمان موفق به رویت آنان شده اند؟! و همچین داشتن دکترای زیباشناسی من از دانشگاه ماساچوست بنابر رنگ شناسی اینجانب ...! خواستار دریافت آن مینی ژووپ صورتیه که هفته ی گذشته از پاساژ محله یمان خریداری کرده و جزء در اتاق پُرو بر تن نکرده ام شدند !!! و بنده مجددن اندر کفِ این موضوع که از کجا و چگونه آگاهی یافته اند از وجود همچین شی ی در کمد لباس هایمان:|و حالا بماند مراسم تقدیم آن لباس عزیزه جانم به آنان ... . ولی نکنه ای که این ماجراها را مشابه متن شما میکند این است که در هنگام تحویلِ آن لباسِ بخت برگشته ، بنده پی به بسکتبالیست بودنِ دختر همسایه یمان بردم چرا که لباسِمان را با یک پرتابی سه امتیازی واردِ کمد لباس های بنده کردند و پس از آن اندکی و فقط و فقط اندکی از معایب آن لباس گفتند که درزهایش را گویی با آبِ دهان بهم چسبانده اند و نوعِ پارچه اش به گوونه یست که اگر لَک شود غیرقابلِ پاک سازیست و رنگه اصلن مناسب سن من و پوستِ بدنم نیست و ...خلاصه تا وختی همچون موجوداتی بر ایران که هیچ کره ی خاکی رویِ دو پایِ خود راه میروند بنده هیچ امیدی به میلیون ها سال صبر تا طبیعت این مشکل را رفع سازد ندارم چرا که اگر باز هم عصر یخبندان شود و زندگی از نو جریان یابد و مجددن یخبندان و جریانِ نو و یخبندان و ... باز هم همچون انسانهایی وجود خواهند داشت و اینکه از شانس گل و بلبلیِ ماست که اکثرِ آنان در کشور غنی از فرهنگِ حضور دارند و البته از همان شانس گل و بلبلی بنده است که این افراد دقیقا در بیخ گوشِمان زیستن میکنند...باشد که رستگار شویم . -
سُر. واو. شین
۰۵ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۵۶اولا لطف داری, دوما خوب مینویسی وبلاگ داری بده استفاده کنیم.
بعدم اینکه بنا به نظریه انتخاب طبیعی اینجور افراد اصولاً نباید عمر چندانی بکنن و طبیعتاً باید تا چند صد سال دیگه نسلشون منقرض بشه. البته خب متاسفانه ژن فرهنگ همیشه آماده جهشه و به محض منقرض شدنشون تو یه عده دیگه این جهش منفی فرهنگی بوجود میاد قطعا و نسلشون ادامه خواهد داشت. واسه همین ما نباید امید داشته باشیم ولی شاید آیندگان بتونن یکی دو نسل رو تو زمانی که این موجودات نیستن پرورش بدن. انسان به امید زنده ست بهرحال.
ولی خب با این تفاسیری که از این رفیقات کردی فک کنم چندین میلیون سال طول کشیده تا اجدادشون ویژگی هایی مثل توانایی شناسایی لباس تو اون وضعیت و اینجور چیزا رو کسب کنن و به اینا برسه و متاسفانه باید ناامیدت کنم. تا عمر داریم و انسان ها عمر خواهند داشت این مدل آدما خواهند بود و اتفاقا در این زمینه ویژگی های منفی جدیدی کسب میکنن که آسیب هاش به نسل های آینده میرسه!