به‌ هر‌ حال

قبل از بریکینگ بد بامدادی

جمعه, ۱۱ دی ۱۳۹۴، ۰۳:۵۹ ق.ظ

باور کنید خود من با دیدن صفحه ی وبلاگم که آخرین آپدیتش مال یکی دو ماه پیشه خیلی بیشتر از شما اذیت میشم. واقعاً این مدت نمیدونم چم شده. بلا استثنا هر روز میام تو کنترل پنلم و وبلاگها رو میخونم ولی نمیتونم بنویسم. مطلب هم برای نوشتن زیاد هست. حتی خیلی وقتا فرصت نوشتن هم هست ولی نمیتونم. مریض شدم شاید. سندرم وبلاگ ننویسی مزمن مثلاً. یا یه همچین چیزی.

کلاً شرایط این مدت یه فرم عجیبی بود. نمیدونم میشه گفت رو روال بود یا نه. ولی نفهمیدم چطور گذشت. عملاً بعد از دو ماه پرفشار، [فکر کنم] اوایل آذرماه بعد از کوییز شکم آناتومی همه تا یه حدودی درسو شل کردیم و بعد از اون همه چیز خیلی سریع گذشت. میان ترم بیوشیمی و میان ترم بافت شناسی که خوشبختانه یا متاسفانه لغو شد، ارائه های آیین و درسی که پیش خوردم؛ رد شدنشون حس نشد. نقاط عطف این مدت تعطیلی هایی بودن که پیش میومدن و ما دو طرفشون رو میگرفتیم و کش میدادیم. مثل اون هفته که آخرش رحلت پیامبر بود و ما با زیرکی تمام از شنبه تا چهارشنبه رو هم تعطیلوندیم. یعنی کاری کردیم که خود استادا تعطیل کنن. هرچند بعداً از بس جبرانی گذاشتن از دماغمون در اومد ولی خب بعد از یکی دو ماه دوری از دوستا و خانواده یه تعطیلات یه هفته ای لازم بود. درواقع الآن هم تو تعطیلاتم. دو هفته فرجه ی امتحانات دادن و دیدم برگشتن نزد خانواده به صرفه تره. ولی مشکل این نوع تعطیلات اینه که نمیشه درس خوند. الآن یه هفته ست که خونه م ولی نتونستم حتی لای یکی از کتابام رو هم باز کنم، انگار نه انگار پنجشنبه هفته ی دیگه باید برم سر امتحان آناتومی و حراست هم مثل نگهبان دروازه های جهنم بالا سرم مانور بده. انقدر سخت گیری میکنن که حتی ازشون بعید نیست چند تا اسنایپر گذاشته باشن از پشت پنجره منتظر یه خطا باشن تا بنگـــ .. . نه که فقط من اینطور باشم ـا. اکثر دوستام هم که برگشتن خونه هاشون همین وضع رو دارن. مشکل همه گیره. الآن حدود چهار روزه که قراره دیگه از فردا شروع کنم. خواهشاً دعا کنید برام که جدی جدی دیگه از فردا شروع کنم :D . نیاز دارم به نمره ی این ترم خیر سرم :|

شروع سال نوی میلادی رو هم به تمام هموطنان و غیر هموطنان مسیحی تبریک میگم. انشالله امسال همون بهترین سالی باشه که منتظرش بودین. متاسفانه به خاطر مشغله هایی که داشتم امسال زیاد نتونستم تو جو کریسمس و اینا باشم. از کف خودم رفته. ولی خب نکته ی دردناکی که عزیزی در توییتر بهش اشاره کرد اینه که الآن به سال 2030 نسبت به 2000 نزدیک تریم. توضیحات اضافه ای لازم نیست بدم، فک کنم مثل من خودتون یجورایی دلتون میریزه وقتی به این قضیه فکر میکنید. زمان خیلی سریع میگذره متاسفانه ..

  همونطور که از عنوان پس عیان ـه من هنوز بریکینگ بد رو تموم نکردم. خجالت آوره ولی حقیقت داره :|

  یکی دوتا ایده ی جالب دارم برای این وبلاگ، ولی به نظرم مال وقتی ان که هم مخاطب هام بیشتر از وضع فعلی باشن و هم خودم بتونم وقت بیشتری بذارم. به امید عملی کردنشون :D

  هر روز دارم بیشتر اثر مخرب شبکه هایی مثل تلگرام رو زندگی مردم رو میبینم. خیلیا از بس به ارتباط با پیام های چند کلمه ای تو تلگرام عادت کردن که واقعاً توانایی خوندن متن های طولانی تر از چند خط رو از دست دادن. سعی کنین به اطرافیانتون کمک کنین. هر جوری که به ذهنتون میرسه. فقط کمک کنین.

  اگه کسی میتونه توضیح بده بافت شناسی دقیقاً کجای آینده ی کاریم قراره به دردم بخوره لطف کنه و بگه بهم. شاید با لذت بیشتری خوندمش.

  در آخر اینکه محسن چاوشی واقعاً فوق العاده ست. فقط به احساسی که تو موزیک شهرزاد پیاده کرده دقت کنید. عجیبه ..

New Year 2016

۳ ۰
سُر. واو. شین
۹۴/۱۰/۱۱
۱۱ دیدگاه
| اشتراک‌گذاری: به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم