به‌ هر‌ حال

محدودیتی به نام آزادی رسانه‌ها!

سه شنبه, ۱ تیر ۱۳۹۵، ۰۶:۱۶ ق.ظ

روزنامه قانون توقیف شد. چند روز پیش جهان‌نیوز زاکانی توقیف شده بود. یه مدت قبل هم یالثارات بود. جناب شریعتمداری کیهان رو هم که چن روز قبل احضار کردن گفت روزه‌م حال و حوصله ندارم جواب بدم گفتن اوکی عزیزم شرمنده وقتتو گرفتیم برو بعد ماه رمضون بیا :))

یه چیزی که چند روزه ذهنمو مشغول کرده اینه که اصولاً توقیف یه روزنامه یا سایت یا حالا هر رسانه‌ای کار درستیه یا نه؟ جدای از اینکه ایران از نظر آزادی مطبوعات با یکم تلاش بیشتر از آخر اول میشه و اینا میگم. اصلاً درسته که ما یه سری چارچوب به رسانه‌های کشور بدیم و هرکس از این چارچوب خارج شد مجازاتش کنیم؟ یه گوگل کردم دیدم توی ایران قانونی هست به این مضمون که "در ایران مطبوعات حق دارند نظرات، انتقادهای سازنده، پیشنهادها، توضیحات مردم و مسولین را با رعایت موازین اسلامی و مصالح جامعه درج و به اطلاع عموم برسانند و همچنین هیچ مقام دولتی و غیردولتی حق ندارد برای چاپ مطلب و یا مقاله‌ای درصدد اعمال فشار بر مطبوعات برآید و یا به سانسور و کنترل نشریات مبادرت ورزد." هرچند که اون بخش که گفته با رعایت موازین اسلامی و مصالح جامعه درواقع یه راه درروی نامحدود برای تمام مقامات دولتی و غیردولتی قرار داده که اصولاً این قانون رو بی‌معنا میکنه. ولی خب بهرحال چنین قانونی وجود داره. نمونه‌ی نقضش هم همین توقیف روزنامه‌ی قانون بخاطر مقاله‌ای که منتشر کرده بود. به سادگی میشه گفت مقاله به صلاح جامعه نبوده. والسلام.

ولی خب اصلاً ایرانو بذاریم کنار. کاری به کشور ندارم. بحث من اینه که بر فرض اینکه ما میخوایم تا جای ممکن فضا رو برای فعالیت رسانه‌ها باز بذاریم آیا مانع گذاشتن برای کارشون کار درستیه؟ اینجا چند تا طرز فکر ایجاد میشه.

یکی اینکه میشه گفت باید یه سری خط قرمز تعیین بشه. مثلاً‌ اینکه توهین به اشخاص ممنوعه. خب این خیلی حرف قشنگیه ولی دوتا مشکل ایجاد میکنه. اول اینکه چه کسی قراره خط قرمزا رو تعیین کنه؟ سمت و سوی فکری اون فرد یا نهاد آیا باعث نمیشه اون خط قرمزا جهت گیری داشته باشن؟ و دوم اینکه مگه یکی از اصلی‌ترین رسالت‌های یه رسانه این نیست که افکار یه قشری از جامعه رو بازتاب بده؟ خب ممکنه یه قشری از جامعه نظرشون نسبت به یه شخصی توهین‌آمیز باشه!‌ مثل مساله‌ای که سر قضیه‌ی توهین یالثارات به خانم مولاوردی پیش اومد. درسته که توهین کار اشتباهیه ولی مگه نبودن کسایی که از همون توهین حمایت کرده باشن؟ این یعنی بهرحال این سایت با همین کارش هم داشته خط فکری یه قشری از جامعه رو بازتاب میداده! یعنی عمل به کاری که یه رسانه باید بکنه.

یه طرز فکر دیگه اینه که آره باید به رسانه‌ها آزادی مطلق داده بشه، بدون هیچ محدودیت و نظارتی. اینجا هم بهرحال مشکل پیش میاد. پیش پا افتاده ‌ترین مشکل این که درصد زیادی از مردم جنبه‌ی این آزادی مطلق رسانه‌ای رو ندارن. مثلاً منِ سروش نمیتونم ببینم که رسانه‌ای که عقیده‌ی مخالف من داره به این راحتی داره به عقاید من میتازه و تخریبش میکنه. این باعث مشوش شدن جامعه میشه. نمونه‌ش هم جمله‌ی تروریستی به مجله‌ی شارلی ابدو که تو اوج آزادی مطبوعاتی بود و تهش هم فک کنم قطعی نشد که چه گروهی حمله رو انجام داده. داعش یا القاعده یا اصلاً شخصی بوده. هرچی اصلاً اهمیت نداره. مهم اینه که آزادی مطلق یه رسانه هم اگه از یه حدی بگذره واکنش برانگیز میشه. 

اگه این دوتا طرز فکر نباشن پس برمیگردیم به شرایطی که رسانه‌ها باید کنترل بشن. اینم خواه ناخواه تو هرجای جهان که باشه نهایتاً به اون سمتی میره که از نظر سیاسی و مذهبی و ورزشی! و خلاصه هر نظر دیگه ای، اون قشری از جامعه که قدرت بیشتری داره تعیین میکنه رسانه‌ها چی بگن و چی نگن. یعنی اصولاً رسانه‌ای وجود نداره. و اینم خیلی چیز مطلوبی نیست! :D 

حالا این مدت که خبر بستن فلان روزنامه و این حرفا بالا گرفته دائم این مسیرا رو تو ذهنم بالا پایین میکنم و به نتیجه‌ی قطعی‌ای نمیرسم که تهش کار درستی که باید برای رسانه‌ها کرد چیه! باز بنظرم روش آزادی مطلق منطقی‌تره. ولی برای عملی شدنش یا پی‌ریزی فرهنگی خیلی عظیمی میخواد تا جامعه جنبه‌ی دیدن نظر مخالف رو پیدا کنه، یا یه مقدار رعایت خود رسانه‌ها رو میطلبه که خب اصل ژورنالیستی و رسانه یعنی رعایت نکردن این مسائل! ولی علی‌ای‌حال نظر شخصیم سمت همون آزادی مطلق میچرخه بیشتر. دیگه تا همینجا قد میده عقل من :D 

  آرامبخش‌ترین موقع روز برام همین موقعاست که هوا تاریکه، بقیه خوابن، یه نور ملایم از پنجره میاد، تنها صدایی که میاد صدای کولره، هندزفری میذارم آهنگ گوش میدم و با گوشیم و اینترنت ور میرم. کلاً جهان کاری به کارم نداره! :D 

  یه وقتایی روزگار خیلی سخت میگیره. تنها چاره صبره. صبر و صبر و صبر .. یا خودش درست میشه یا .. بالاخره یه کاریش میکنی! ..

  یه بار دیگه مراتب خوشحالیم رو از اینکه طول روز بازم شروع به کوتاه شدن کرده اعلام میدارم. چیه بابا روز. شب قشنگ تره! :D 

  یه چیزی یادم بود بنویسم این زیر یادم رفت :| بعد یادم بیاد اضافه‌ش میکنم به امید خدا.

Laptop Writing

۵ ۰
سُر. واو. شین
۹۵/۴/۱
۱۶ دیدگاه
| اشتراک‌گذاری: به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم