به‌ هر‌ حال

چالش کتابخوانی 1395 / گام ههندیدم D:

شنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۶، ۰۴:۱۱ ق.ظ

Book1395 - 10

چون من آدمی‌ام که اصولاً وقت نمیکنم، از قبل برام بدیهی بود که فرصت نمیشه تا کتابای چالش رو خوندم اینجا پستشون کنم. بنابراین نیمه‌ی دوم کتابا پشت سر هم جمع شدن و نتیجه این شد که باید الآن در یک حرکت انتحاری گام‌های هفتم و هشتم و نهم و دهم و یازدهم و دوازدهم رو با هم و در قالب گام "ههندید" ام معرفی کنم! D:

  هفتمین کتابی که خوندم استخوان‌های خوک و دست‌های جذامی از مصطفی مستور بود. نثر مستور رو همیشه دوست داشتم. از روی ماه خداوند را ببوس به عنوان اولین کتابی که ازش خوندم گرفته تا کتاب آخرش که بهترین شکل ممکن بود. با اینکه هیچ تلاشی برای تغییر دادن سبکش نمیکنه و میشه گفت به تکرار رسیده اما بهرحال تواناییش توی جذب کردن مخاطب و کشوندنش تا آخر کتاب تحسین برانگیزه. اینکه توی یه کتاب کم حجم 100 صفحه‌ای تعداد زیادی شخصیت وارد کنی و برای زندگی هرکدوم داستان‌های مختلفی ایجاد کنی و تو هرکدوم از داستان‌ها قصد داشته باشی یه مفهومی رو منتقل کنی و همه‌ی این کارها رو جوری انجام بدی که خواننده بین زندگی شخصیت‌ها سردرگم نشه هنر جالبیه که مصطفی مستور به خوبی اون رو داره. 

  هشتمین کتاب الف از پائولو کوئلیو. تو این چالش دوتا کتاب از این نویسنده خوندم. کوئلیو رو خیلی قبول دارم و جذب نوشته‌هاش میشم. کتاب الف مفهوم سنگینی رو توی خودش داشت که پیشنهاد میکنم حتماً بخونین و درباره‌ی مفهومش هم تحقیق جداگونه بکنید. درباره‌ش فقط در همین حد میگم که یجورایی به نوعی مراقبه‌ی خاص اشاره میکنه که در نگاه اول ممکنه فراطبیعی و غیر واقعی بنظر برسه. ولی چیزی که برام خیلی جالب بود این بود که یجورایی به همین نوع مراقبه و خارج شدن از بعد درک محدود انسان، توی خیلی کتابای دیگه مثل جزء از کل استیو تولتز و اگه اشتباه نکنم ارابه‌ی خدایان اشاره شده. این نشون میده که مساله‌ی اتفاقی‌ای نیست و چنین مسائلی میتونن واقعاً وجود داشته باشن. جدای از بحث کتاب‌ها یه سری مطالعه‌هایی که درباره‌ی مواد مخدر و خصوصاً روانگردان‌ها انجام دادم هم به شکل عجیبی با این مساله هم‌پوشانی داشتن که قضیه رو از قبل هم جذاب‌تر میکنن! اگه گیج شدین خودتون کتابش رو بخونین. حوصله‌ی توضیح بیشتر درباره‌ش ندارم! D: ولی بخش دیگه‌ی ماجرا اینه که این کتاب رو - همونطور که از موضوعش توی چالش مشخصه - کسی بهم معرفی کرده که دوستش دارم. این موضوع که با نثر کتاب همراه بشه حس و حال جالبی داره. مثلاً اینکه موقع گذشتن از بعضی بخشای کتاب پیش خودت میگی یعنی فلان کس وقتی این قسمت رو میخونده به چی فکر میکرده! موضوع رو بیخود احساسی نکنین حالا. ولی در کل دیگه. هست همچین چیزی :/

  نهمین کتاب هم یادداشت‌های انقلاب از دکتر صادق زیباکلام. درکل مطالعه‌ی سیاسی از هر جبهه‌ای برام جالبه. چه اینوریا چه اونوریا. دکتر زیباکلام هم بهرحال تو سنگر اصلاح‌طلبا جایگاه خاصی پیدا کرده و تریبونی داره که باعث میشه به خوبی شنیده بشه و منم به خاطر نوع گفتارش همیشه برام جالب بود بدونم توی کتاب‌هاش چه چیزایی میگه. یادداشت‌های انقلاب آخرین کتاب ایشون بودش که چند وقت قبل منتشر شد و منم اتفاقی بهش برخوردم و خریدمش تا به جواب کنجکاوی قدیمیم برسم! در کل من ترجیح میدم زیاد اظهار نظر سیاسی نکنم اینجا. ولی تجربه‌ی جالبی بود دیگه. چی بگم D: 

  کتاب دهم دکتر جکیل و آقای هاید از رابرت لوییس استیونسون بود که تو دسته‌ی رمان‌های کلاسیک قرار میگیره و خیلی وقت پیش یه عزیزی که اسمش رو یادم نمیاد تو همین وبلاگ معرفیش کرده بود بهم. تصمیم داشتم بخرمش ولی کتابخونه‌ی دانشگاه لطف کرد و بارشو از دوشم برداشت! داستان خیلی جالبی داشت و الالخصوص بخاطر تقارن موضوعش با یکی دو تا فیلمی که اخیراً دیده بودم خیلی بهم چسبید. اسم فیلما رو نمیگم که موضوع داستان لو نره. ولی اگه فرصت خوندنش رو داشتین حتماً پیشنهادش میکنم.

  یازدهم هم سه‌شنبه‌ها با موری از میچ آلبوم. یه حسی بهم میگه اینکه اسمشو از قبل شنیده بودم هم توی خریدنش تاثیر داشته ولی حقیقتاً اولین چیزیش که تو اون کتابفروشی چشمم رو گرفت طرح ساده و قشنگ جلدش بود. بعد اسمشو دیدم. موضوع و سبک روایت کتاب جذاب بود برام. فضای کلی کتاب خاکستریه بنظرم ولی اینکه داستان واقعی بوده باعث میشه من سیاه ببینمش. خلاصه اینکه توش حرفای خوبی زده میشه برای کسی که گوش شنوا داشته باشه. بخونینش حتماً. 

  اما دوازدهمین موضوع جایی بود که توش شکست سختی خوردم. جدا از اسم و فامیل خودم، حتی با اسم و فامیل مستعارم که بعضی جاها ازش استفاده میکنم هم نویسنده‌ای پیدا نکردم با اون شرایط. کل انقلاب رو بالا پایین کردم، تو دو سه تا شهر دیگه هم گذری چند تا کتاب فروشی رو گشتم ولی کسی نبود مرا یاری کند! اما هنوز هم دیر نشده، اگه کسی میشناسه نویسنده‌ای رو که حرف اول اسم و فامیلش مثل من س.ا یا S.E باشه معرفیش کنه، در عوضش امسال دوتا کتاب ازش میخونم D: 

اینم از چالش کتابخوانی 1395. با اینکه خارج از این چالش چیزای دیگه‌ای هم خوندم اما باز اونجوری که دلم میخواست نشد. ولی مهم اینه که یجوری شد بالاخره! امیدوارم امسال پربارتر باشه و برسم کتابای بیشتر و بهتری بخونم. که البته با توجه به لبخندی که آزمون علوم پایه‌ی اسفندماه داره بهم میزنه بعید میدونم این امید راه به جایی ببره! 

امسال دیگه این چالش رو تمدید نمیکنم ولی اگه کسی خواست همین چالش یا چیز مشابهی رو راه بندازه خیلی خوبه و خوشحال میشم به منم یجوری خبرشو برسونه. 

  همچنان تا همیشه میتونین پست‌های من درباره‌ی این چالش رو از صفحه‌ی برچسب Book1395 # یا لینک کوتاه شده‌ی Bit.ly/Book1395 بخونین.

۳ ۰
۸ دیدگاه
| اشتراک‌گذاری‌: به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم به اشتراک بگذاریم

این مطلب با برچسب‌های, Book Challenge 1395, Book1395, الف پائولو کوئلیو, سه‌شنبه‌ها با موری, صادق زیباکلام, مصطفی مستور, میچ آلبوم, پائولو کوئلیو, چالش کتابخوانی 1395, کتابخوانی در تاریخ شنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۶، ۰۴:۱۱ ق.ظ، توسط سُر. واو. شین منتشر شده است.
  • جو لیک

    ۱۲ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۰۰ وب سایت

    یه "به خاطر تمام خاطرات متشکرم" هست چند تا از  کتابخونه های شهرداری دارنش، ولی من هر سری که رفتم بگیرم پیداش نمی کردن:))

    کتابخونه میدون نور یه سین الف داشت که اسمشو یادم نمیاد. تو کتاب تاریخیا بود. اونم هست :دی

    آیکن یک سین الف نسبتا پیروز در پیدا کردن نویسنده با حروف اول اسم خودش که هنو این چالشو کامل نکرده!

  • سُر. واو. شین

    ۱۲ فروردين ۹۶ ، ۱۴:۲۱

    به خاطر تمام خاطرات متشکرمو سرچ کردم ولی پیدا نشدش. یه کتابی هست شبیهش به اسم به خاطر این لحظه متشکرم که اونم نویسنده‌ش نمیخوره بهم :-؟


    خیلی لطف کردی :)))

  • sina S.M

    ۱۲ فروردين ۹۶ ، ۱۲:۰۷ وب سایت

    سلام ... چرا اون علامت سواله رو نگفتی ؟؟

    برام جالبه ۳ تا ازین کتابایی که خوندی رو من شروع کردم ولی نتونستم ادامه بدم .

    دکتر جکیل و آقای هاید که از اول راهنمایی میخوام بخونم ... 
    عطر سنبل عطر کاج 
    سه شنبه ها با موری که از چیزی که فکرشو میکردم خسته کننده تر بود .. 


    چقدر به کتابخون بودم پز میدم در حالی که خیلی وقته نخوندم :/

  • سُر. واو. شین

    ۱۲ فروردين ۹۶ ، ۱۴:۱۸

    اونو ترجیح میدم نگم :))


    خب حجم خاصی که ندارن. یه سری قشنگ بشین بخونشون شکستشون بده D: 


  • Fa E||a

    ۱۳ فروردين ۹۶ ، ۰۷:۲۷ وب سایت

    الف عالیه... من بیشتر از یه سال قبل خوندمش اما هنوز به اون زخم دست فکر می کنم... به نظرت واقعیه؟ ممکنه واقعی باشه؟ اگه باشه به خیلی از سوالا توی زندگی یه آدم جواب داده میشه...


    سه شنبه ها با موری خیلی روند ملو و عجیبی داره. من بعد خوندن کتابش، فیلمش Tuesdays with Morrieرو هم دیدم. کلا نظر مثبتی رو عموم فیلمای اقتباسی ندارم چون... بیخیال. همینکه ادم داستان به تصویر کشیده شده رو می بینه جالبه. البته ماهی بزرگ بحثش جداست، کاری ندارم چقدر به کتاب وفادار بوده، به عنوان یه فیلم مستقل وااقعا زیباست.

    الان ورونیکا رو دیدم یادم افتاد گفته بودی از کتابخونه گرفتی. چقدر جالب که اونجا بوده چون من چندتا کتابخونه رفتم و به صراحت گفتن کتابهای کوئلیو و معروفی و چند نفر دیگه رو از کتابخونه های سراسر کشور جمع آوری کردن :| البته قضیه واسه چند سال پیشه ها.

    و اینکه من تو این چالش شرکت نکرده بودم و قراره امسال شرکت کنم، و منم تو پیدا کردن اسم و فامیل ناکام موندم :| ینی از ویکیپدیا یه نویسنده ی ایتالیایی غیر معروف رو با این مشخصات پیدا کردم که کتاباش هیجا نیست. تو بیو ش هم نوشته آثارش ثقیل و وحشتناکه، و فک نمی کنم بیارزه بیشتر از این برای خوندنشون تلاش کنم :/

  • سُر. واو. شین

    ۱۳ فروردين ۹۶ ، ۱۴:۰۵

    دقیقاً همینجاش برای من خیلی جالب بود. این که افراد مختلف تو کتابای مختلف به شکلای مختلف به همین قضیه اشاره کردن یعنی یه خبرایی هست! 


    آره معمولا فیلمایی که از روی کتاب میسازنشون به آدم نمیچسبن خصوصاً اگه از قبل رمانه رو خونده باشی. ماهی بزرگ هم که بحثش جداس :))

    آره خودمم تعجب کردم کتابخونه دانشگاهمون داشته اینو!‌ چون در حالت عادی هم از دانشگاه انتظار میره بیشتر از امثال علی شریعتی بیاره بعد دیگه نهایتاً از نادر ابراهیمی پا رو فراتر نذاره :))

    آره دیگه اگه خیلی مصیبت بود ارزششو نداره. من که همونم پیدا نکردم. اکثر کتابفروشا فک میکردن دیوونه‌ای چیزی شدم. هی میومدن میگفتن دنبال کتاب خاصی میگردی؟ میگفتم نه دنبال نویسنده خاصی‌آم. میگفتن خب اسمشو بگو. میگفتم نمیدونم فقط اینجوری باشه :))

  • واران

    ۱۳ فروردين ۹۶ ، ۲۱:۲۳

    سلام 

    سال نوتون مبارک ...
    ایشالا سال پر بار و پر از مطالعه ای داشته باشین...
    از بین کتابهای که گفتین کتاب مسخ کافگا رو با زبان انگلیسی دوره دانشجویی تو دانشگاه خوندم حتی ترجمه اش هم خوندم.
    و پدرمون رسما دراومد تا پاسش کردیم :|:)

    کتاب عطر سنبل عطر کاج رو به پیشنهاد یکی از دوستان گرفتم و خوندم کتاب خوبی بود .

    کتاب سه شنبه ها با موری هم بهترین کتابی بوده که تابحال خوندم و دوستش داشتم...
    کتابهای مستور منم خیلی دوست دارم هر چند بقول شما نوع نوشتنش تغییر نمیکنه ..‌.
    من اتفاقا با روی ماه خداوند رو ببوس مستور و کتاباش رو شناختم.
    امسال قصد دارم سه تا رمان حتما بخونم یکیش کوری است ...
    دومیش کتابی بنام مردی بنام اوه است که خیلی خیلی دوس دارم بگیرم بخونم فقط فایل نصف و نیمه صوتیش رو شنیدم و دوست دارم تصویریش رو بخونم ‌
    سومین هم نوک زبانم بود ولی یادم رفته :)
    ولی کتاب سوم گویا تو بازار نیست و باید اینترنتی بخونمش :)
    در مورد متافیزیک است و من عاشق متافیزیکم :))
    در هر صورت من چالشم اینجا گفتم :دی :)
    و بهتون پیشنهاد میکنم حتما این کتاب مردی بنام اوه رو بخونین چون قطعا ازش خوشتون میاد :)

    منم اتفاقا یکی از اهداف ۹۶ ام خوندن کتابهای رمانم  هستش که به امید خدا بتونم بخونم ایشالا...
    امیدوارم شما هم تو خوندن کتابهای که گفتین موفق باشین...

  • سُر. واو. شین

    ۱۴ فروردين ۹۶ ، ۰۲:۴۰

    سال نوی شمام مبارک باشه :)


    رشته‌تون چی بود مگه؟ :))

    آره این کوری و مردی به نام اوه رو منم برنامه‌ش رو دارم واسه امسال حتماً. اسم کتاب سومیه رو هم یادتون اومد مرسی میشم بگین.

    ایشالا سال پر کتاب و خوبی باشه امسال برای همه D: 

  • واران

    ۱۴ فروردين ۹۶ ، ۱۱:۱۰

    ممنونم.

    یه زمانی میگفتن زبان و ادبیات انگلیسی :)
    اما الان به رشته پلویی/آشی  تغییر نام پیدا کرده :)):دی 
    چون هیچی ازش یادم نمیاد :|:)
    البته علاقه بهش نداشتم برای همین سعی نکردم ادامه بدم و بمونه تو یادم :)


    +
    چه جالب کتاباتون :)
    سومی یادم اومد چشم :)

    امروز تو یک جا خوندم نوشتم اگر شب ها ۱۵ دقیقه کتاب بخونیم در سال ۱۵ تا کتاب میخونیم .
    پس بجای استفاده نادرست از رسانه های اجتماعی و تلویزیون موقع خواب حداقل ۱۵دقیقه مطالعه کنیم :)

  • سُر. واو. شین

    ۱۴ فروردين ۹۶ ، ۱۴:۱۱

    رشته خوبیه که! :/ D: 


    آره واقعا این 15 دقیقه مثلا هرچند کمه نهایتاً خیلی زیاد میشه. البته من خودم مثلاً اینجوری ام که یهو حسش که بیاد میشینم چند ساعت کتاب میخونم چون بخاطر شرایطم شاید نرسم هر روز بخونم و اینا. همین که هفته ای دو سه روزشو بشینم چن ساعت بخونم بیشتر میچسبه بهم.

  • آقای سر به هوا ...

    ۱۵ فروردين ۹۶ ، ۲۲:۲۴ وب سایت

    چقدر خوبه که این همه کتاب میخونی ...

  • سُر. واو. شین

    ۲۰ فروردين ۹۶ ، ۱۰:۴۲

    نسبت به گذشته خیلی کم میخونم. اینارم چالش مجبورم کرد بخونم وگرنه با این درسا و درگیریام نمیرفتم سراغشون قطعا :))

  • حدیث aboutsomethings

    ۱۶ فروردين ۹۶ ، ۱۵:۰۸ وب سایت

    چقد خوووووووووووووووووب بودد پستتون

    مصطفی مستور رو موافقم به تکرار رسیده ولی جالبیش اینه که شخصیتای تکراری نمیبینی توی کارهاش البته گاهی تلفیقی از بعضی از شخصیتای قبلی میبینی که خب اونم کاملن عادیه
    کتاب یادداشت های انقلاب رو هم خیلی خیلی راضی بودم ازش و یادمه مفاهیمی رو ازش یاد گرفتم که بعدن برای فهم یکی از کتابهای دکتر سروش خیلی کمکم کرد
    مرسی از پست خوبتون فقط میشه راهنماییم کنید ببینم قضیه این چالش چیه؟
    خیلی دوس دارم منم بتونم همراه شم اگه اشکال نداشته باشه

  • سُر. واو. شین

    ۲۰ فروردين ۹۶ ، ۱۰:۴۵

    این چالشه رو توی اولین پستی که درباره‌ش گذاشتم توضیج دادم کامل. بهتره تو صفحه‌ی تگ "Book1395" بری پست اولیشو بخونی کامل توضیحش هست. اینجا هرچی بگم ناقص میشه :))

    اتفاقا خودم امسال بعید میدونم بتونم دوباره تکرارش کنم. خیلی خوب میشه اگه تو بتونی چالشو دوباره بذاری و منم شرکت میکنم حتما.

  • Miss Avilet

    ۲۷ فروردين ۹۶ ، ۱۶:۰۰ وب سایت

    خودم چالش میذارم واست ^_^ :)))))))

    پاسخی به پاسخِ کامنت آخر

  • سُر. واو. شین

    ۲۸ فروردين ۹۶ ، ۰۰:۰۶

    به به :))) 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">