-
-
-
sina S.M
۰۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۴:۱۷ وب سایتسلام ! اینم یه جور اومدنه ولی فقط برای دق نکردنت :دی نه برای اومدن !
-
pou617
۰۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۲۰ وب سایتوای ، چه تخیلی!!
ینی به جای تاریخ میگفتی میلک شیک الان تو آمریکا به دنیا اومده بودی ، بعد این آمریکایی ها میگن ما احمق نیستیم ، خوب احمقن دیگه ، ازشون پرسیدن چی دوس داری ، گفتن میلک شیک ، نهایتا دیگه گفتن هات داگ یا همبرگر . :دی
بعد تو الان اگه احمق بودی و میگفتی میلک شیک ، در روزی که این مطلب رو نوشتی ، که احتمالا تولد 18 سالگیت بوده ، به جای 12 ساعت درس خوندن و آپدیت کردن بلاگت به عنوان تفریح ، داشتی یک سری کار های دیگه می کردی که اینجا نمیشه شرح داد زیاد.
بعد یه نکته ی دیگه وجود داره و اینه که من دیگه چرا ایران به دنیا اومدم؟
من اگه تو دنیا از 4 چیز متنفر باشم ، سه تاش تاریخ و جغرافیا و دینیه.
احتمالا ازم پرسیدن ، من **خل هم گفتم توش سوژه واسه طنز زیاد باشه ، سوژه ی طنز هم که کجا بیشتر از اینجا به لطف عزیزان هم وطن!
در کل تولدت مبارک و بست ویشز و این حرفا. -
سُر. واو. شین
۰۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۱:۴۵موافقم :))))))
نیویورک رو هم خیلی دوست دارم. قطعا بعدا اونجا به زندگانیم ادامه خواهم داد. مشکل اینه که مثلا واسه اشاره به نیویورک اگه میگفتم دلم میخواد آسمون خراش داشته باشه یا میرفتم هنگ کنگ یا بخاطر برج میلاد بازم میفرستادنم تهران, اگرم میگفتم برج آزادی داشته باشه وسط میدون آزادی خودمون به دنیا میومدم باز :| :))تولدم 2 فروردینه ولی مرسی و این حرفا :D -
سا ناز
۱۸ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۵۵ وب سایت...دلگیرم!
آماده کنید جوخه را میمیرم =/لینکمونی سین را واو شین (به سبک خودم اسمتو گفتم) -
بادبادک باز
۱۸ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۲۶ وب سایتآقا خیلی لطف کردین
پیداش کردم
همونیه که شما گفتین
بازم ممنونم
راستی لینک شدین -
-
-
-
سارا لاوگود:)
۱۹ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۵۸ وب سایتاحیانا مهد دلیران ، غرور شیران یا شورآفرین میهن سفارش نداده بودی؟!
+
در پس ِ هر سایز 57 و فونت انتظار ظهور یه B Nazanin از نوع 14خودنمایی میکند:| -
♛ ♛ آرین ♛ ♛
۲۲ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۱۹ وب سایتمن رو داشتن اعزام میکردن ایران ازین برگه ها به ما ندادن چرا -_-
-
پر هام
۲۷ مرداد ۹۵ ، ۰۳:۱۵ وب سایتخیلی دوست داشتنیه این داستان . فقط یه سوال :
"زبان" و "حرف زدن" یک پدیده ی مربوط به انسان هاست . شما اون موقع هنوز تبدیل به انسان نشده بودی پس چطوری تونستی حرف بزنی ؟ تازه اونم به فارسی :) اصلا چطور راه می رفتی مگه پا داشتی ؟ چطور دکمه می زدی ؟ کلا این داستان توی دلش یه تناقض عجیبی داشت :))